اجرای پروژهی دانشجویی با حمایت رادیو زمانه در برلین
معماری به ساخت فضای ارتباطی کمک میکند
آفاق ایراندوست، اریک زاپل دانشجویان دانشکدهی معماری دانشگاه هنر برلین
«فضاهای ارتباط» نام پروژهای است که دانشجویان سال اول رشتهی معماری در دانشگاه هنر برلین به عنوان پروژه پایان سال خود طراحی و با موفقیت به اجرا گذاشتند. موضوع اصلی این پروژه، نمایش رابطهی فضا و انسان و رابطهی انسانها با هم در فضاهای مختلف بود.
این پروژه شامل اجرای همزمان چند طرح در یک فضای مشترک بود و عملی کردن آن نیاز به حمایت داشت. برای این کار ما به نهادها و موسسات مختلف ایرانی و آلمانی مراجعه کردیم و نکته جالب اینکه رادیو زمانه پس از بررسی پروژه و موضوع مرکزی آن که بیان ارتباط انسانها در فضاهای معماری مختلف بود و به نوعی با کارکرد رسانهها برای ارتباط انسانها در فضاهای مجازی مربوط است، ما را بیش از دیگران تشویق کرد و از این پروژه حمایت کرد.
برای انجام این پروژه، دانشجویان در پنج گروه کار تقسیم شدند و هر گروه زیر نظر استادان معماری دانشگاه هنر برلین عهدهدار طراحی و اجرای یک فضای ارتباطی شد. پنج طرح نهایی از بین ایدههای مختلفی که از اول ژانویه امسال پیشنهاد شده بودند، انتخاب شدند.
این طرحها عبارت بودند از: فضای تعادل، فضای آیینهها، فضای تماس نزدیک، فضای ارتفاع آزاد و فضای ماسکها. طی سه هفته این ایدهها از صورت اتود اولیه بر روی کاغذ، شکل مدل به خود گرفت و محاسبههای لازم برای ساخت واقعی آنها انجام شد. مدلها نیز در سه مقیاس 1:5، 1:10، و 1:20، ساخته شدند.
سپس به دیدن فضای بزرگی رفتیم که قرار بود این طرحها در مقیاس اصلی و در کنار هم به اجرا درآیند. این فضای بزرگ، در اصل یک سالن سرد متعلق به یک کارخانه قدیمی بود که ابتدا هیچ جاذبهای برای کار نداشت و هیچ رغبتی را در ما برنمیانگیخت.
اما زمانی که در یازدهم فوریه این سالن تبدیل به نمایشگاه پنج طرح معماری دانشجویان و آماده پذیرایی از بازدیدکنندگان شد، درخشش آن تصویر سرد و بیروح اولیه را کاملا دگرگون کرد.
مواد و مصالح لازم برای برپاکردن طرحها آماده شد و هر طرح پس از اجرا دارای سطح و فضای مستقلی بود که حس مربوط به خود را القا میکرد و بیننده را تحت تاثیر قرار میداد.
فضای تعادل
اولین طرح، «فضای تعادل» نام داشت که در ظاهر اتاقی مکعب شکل با دو ورودی باز و به رنگ سفید و سیاه بود که سطح آن بر روی سکویی با دو پله ارتفاع از سطح سالن قرار داشت.
اولین احساس تماشاگر از این طرح، حجم سنگین و استواری بود که با منطق رنگآمیزی آن هماهنگ مینمود. اما به محض ورود به آن، حرکت آرام و عمودی اطاق از دو سو و مانند حرکت بر محور شاهین یک ترازو، تماشاگر را بهتزده میکرد.
در حقیقت این فضا تماشاگر خود را با منطق تعادل آشنا میساخت. اما نه تعادل در تنهایی بلکه در میان جمع و در ارتباط با دیگران. زیرا با وارد شدن هر تماشاگر به درون اتاق، تاثیری محسوس بر وضعیت اتاق متحرک در فضا میگذاشت و مانند کفه ترازو بالا و پایین میشد.
در حقیقت هر فرد میتوانست مانند بازی «الاکلنگ» نقطه تعادل اتاق را تغییر دهد و تعادل خود را نسبت به آن به دست آورد. این یادآور نقاط تعادل افراد مختلف در زندگی روزمره و در ارتباط با دیگران و تلاش دائم برای رسیدن به تعادل و آرامش بود.
فضای آیینهها
طرح دیگر، «فضای آیینهها» نام داشت که دو دیوار بلند از جنس آیینه را روبهروی هم قرار داده بود. سطح یکی صاف و سطح دیگری با خطوط عمودی به تکههای همسان در کنار یکدیگر تقسیم شده بود.
زمانی که تماشاگر در فضای بین دو آیینه قرار میگرفت، تصویر خود و دیگران را به دوگونه و در بازتاب یکدیگر میدید. یکی تصویری کامل و یک دست و دیگری تصویری شکسته و در تکههای کوچک. به طور همزمان، تصویر هر آیینه در آیینه دیگر نیز دیده میشد و در حقیقت هر آیینه دو فضای واقعی اطراف خود و فضای مجازی درون دیگری را به نمایش میگذاشت و نوع خاصی از ارتباط میان تماشاگران برقرار میکرد.
فضای تماس نزدیک
در این فضا که دارای دیوارهای تو در تو از جنس پارچه و با اسکلت چوبی بود، ورودیهای متفاوتی وجود داشت و راهروهای متعدد و تنگی ایجاد کرده بود. این راهروها که دیوارهایشان از جنس پارچه استوج بودند به صورتهای مختلف موازی و یا متقاطع قرار میگرفتند و تماشاگر با ورود به هر راهرو و برای گذر از آن، ناچار به تماس با دیوارهی راهرو و چه بسا با افراد در دیگر راهروها میشد و حس یک ارتباط نزدیک و ناگزیر در ورای دیوارها را منتقل میکرد.
فضای ارتفاع آزاد
این طرح از یک فضای بدون سقف تشکیل میشد که سطح درون آن از سکوهایی متکی بر اسکلتهای چوبی و با ارتفاع متفاوت پوشیده بود. هر سکو ارتفاع خود را داشت و هر تماشاگر با قرار گرفتن بر روی یک سکو ارتفاع خاص خود و ارتباط متفاوت با محیط و اطرافیان خود را حس میکرد.
هر سکو بهطور همزمان و در قیاس با دیگر سکوها جایگاهی مرتفع یا جایگاهی پست به حساب میآمد و هر تماشاگر بسته به اینکه از چه سکویی نگریسته شود، ارتباطی متفاوت را القا میکرد. راه دستیابی به سکوی دیگر با پریدن ممکن بود و تماشاگر، حس انتقال جایگاه توأم با نگرانی را تجربه میکرد.
فضای ماسکها
در این فضا که به شکل اتاق بود، پنجرههای مختلفی از نظر اندازه و فرم در دیوارهای آن تعبیه شده بود و فضای بیرون از پشت هر پنجره به شکل متفاوتی دیده میشد. بهطوریکه به نظر میآمد تماشاگر پشت هر پنجره ماسک مخصوصی بر صورت خود دارد. در عین حال تماشاگر از بیرون اتاق نیز پنجرهها را از زوایای مختلف و در اشکال مختلف میدید. نگاه تماشاگران از درون و بیرون اتاق، ارتباط ویژهای را در دو طرف دیوارها برقرار میکرد.
استاد راهنمای این پروژه خانم پرفسور اینگبورگ کوهلر بود و سه نفر از استادان دیگر دانشگاه هنر برلین، پرفسور بندیکت تونون، آلکساندرا رانر، و کرستف گنگ ناگل نیز بر آن نظارت داشتند و در مراسم گشایش آن سخنرانی کردند. نمایشگاه که از یازدهم فوریه به مدت یک هفته دایر بود، مورد استقبال دانشجویان و دیگر علاقهمندان قرار گرفت.
در مراسم گشایش و نیز در بروشورها و دعوتنامههای نمایشگاه، نهادهای حمایتکننده این پروژه همراه با لوگوی آنها معرفی و از آنها سپاسگزاری شد.
|