خانه > جمعه > گوی سیاست > آیا ایران همپیمانان خود را در عراق از دست میدهد | |||
آیا ایران همپیمانان خود را در عراق از دست میدهدبرگردان: م. صبابروز شرایط حاد و وقایع خشن نه تنها موجب ازدیاد خصومت میان دشمنان میشود، بلکه گاهی موجب ایجاد درگیریهای مخفیانه میان دوستان هم میگردد. در عراق امروز نیز شرایط به گونهای است که تصور دشمنان و دوستان به شکلی غیر منتظره و ناگهانی از یکدیگر عوض میشود بهطرزی که دوست دیروز به راحتی به دشمن امروز تبدیل میشود و این تنها در نتیجه تعارض منافع و دیدگاهها یا تغییر سطح روابط این گروهها با یکدیگر است. در چنین شرایطی آنچه در باطن کار در حال رخ دادن است از آنچه در سطح میگذرد بسیار خطرناکتر است. وقایع چند وقت گذشتهی عراق، بالتبع درگیریهای دائم در بصره و شهر مقتدی صدر، نشانگر تنشهایی نیز بین ایران و بعضی از گروههای شیعه، به ویژه حزب الدعوة یا همان جناح نوری مالکی است. به عبارت دیگر میتوان گفت ایران در ابتدای فاز درگیری غیر علنی با بعضی از همپیمانان خود قرار دارد و احتمالا این درگیری علنی و گستردهتر نیز خواهد شد. شاید اصرار دولت مالکی بر حرکت به سوی همکاری بیشتر با امریکاییها و اعتماد علنی بر پشتیبانیهای آنها در جنگ علیه صدر و اصرارش بر ادامهی عملیات بمباران منازل شهروندان در بعضی از شهرهای شیعهنشین به ویژه شهر فقیر و مصیبتزدهی مقتدی صدر، شاهدی بر شروع مرحلهی قطعی رویارویی مورد انتظار بین ایران و هم پیمانانش باشد. این بی دلیل نیست که سفیر ایران در کنفرانس مطبوعاتیاش در بغداد کلمات سخیفی را در شأن دولت مالکی به کار برد و چند روز بعد موفق الربیعی، مشاور امنیت ملی عراق، به صورت غیر مستقیم و با اشاره به اتهام حمایت ایران از القاعده و این که این کار تنها به مرگ عراقیها منجر میشود، به این سخنان پاسخ گفت. به همین دلیل میتوان گفت مرحلهی جدیدی از آرایش سیاسی در عراق در حال شکل گرفتن است که در آن ایران در قلب مواجهه با همپیمانان خود و نه تنها با دشمنانش، قرار میگیرد. شرایط نشان میدهد که سایر بازیگران سیاسی هم آمادهاند که بازی را طوری پیش ببرند که این شرایط برای ایران ایجاد شود. این تنها گرایش صدریها نیست که دلخواهانه یا به اجبار در پی حذف بعضی از گزینههای پیش روی خود هستند. بلکه سایر بازیگران سیاسی هم در همین وضعیت قرار دارند. در این راستا ظاهرا ایران نیز چندان بیعلاقه به ایجاد آرایش جدید نیست و به همین دلیل در صدد ارزیابی میزان دوستی بعضی از نیروهای شیعی و نزدیکی آنها به سیاستهای خود است، به ویژه آن که به نظر میرسد بعضی از این گروهها مثل حزب الدعوة، اخیرا بیشتر گوش به اوامر واشنگتن هستند تا تابع نصایح و فشارهای تهران. در این زمینه بسیاری از علامات وجود دارد که نشان میدهد ایران از سیاستهای مالکی راضی نیست و این از نظر ایران یعنی تبدیل شدن به یک ابزار در دست امریکاییها. درگیریهای بصره تنها میزان شکنندگی همپیمان ایران را برای او روشن نکرد، بلکه میزان تکیهی نظامی و سیاسی او بر پشتیبانیهای واشنگتن را نیز به ایران نشان داد و حتی شاید این درگیریها به ایران نشان داده باشد که متحد او چه استعداد بالایی در گرفتن حمایت از واشنگتن، اگرچه به حساب تهران دارد. اما همپیمان دیگر ایران، مجلس اعلی (جماعت حکیم) نیز در مقایسه با حزب الدعوة از وضعیت بهتری برخوردار نیست. هر روزه دلایل ملموستری برای ضعف باور نکردنی آنان در برابر صدریها و نیز فرصتطلبی سیاسی و تملقگویی آنان از امریکاییها ارائه میشود. بنابراین به نظر میرسد سخنانی که مدتی قبل از قم در ایران (شهری که مقتدی صدر در آنجا اقامت دارد)، مبنی بر پرهیز دادن گروههای شیعی از فریب خوردن زده شد، دلالت خاصی دارد بر آرایش جدید نیروهای سیاسی عراق و اشاره میکند به آن که ایران از بعضی همپیمانان شیعهاش خشمگین است، زیرا آنها به ابزاری در دست «شیطان بزرگ» تبدیل شده اند. این پرهیز دادنها در وقتی صورت میگیرد که همزمان سفیر ایران در بغداد نیز از خطر به وجود آمدن گروههای شبه نظامی جدید خبر داده است. مفسرین و تحلیلگران سیاسی این موضع ایران را دفاع غیر علنی از صدر و حق او به عنوان الگوی سایر نیروهای شبه نظامی در به زمین نگذاشتن اسلحه تفسیر کردهاند. اما گمان میشود که موضعگیریهای ایران در مسئله عراق معطوف به نقطهی دیگری که از مسئله صدر اهمیت بیشتری دارد، است. ضمنا مبارزهی دولت عراق با نیروهای شبه نظامی شیعه میتواند به معنای مشروعیت بخشیدن به نیروهای شبه نظامی سنی که معاند یا بیرغبت به تهران هستند و به معنای انضمام آنان به پیکرهی سازمان نیروهای امنیتی عراق نیز تعبیر شود. در این صورت معنای این سخن آن است که حکوت مالکی علنا از گروههای مسلحی حمایت میکند که خطر ایران را از خطر امریکا بزرگتر دانسته و سیاست آشکار آنها مبارزه با گسترش نفوذ ایران در عراق است. به این ترتیب کار ایران در رویارویی با نزدیکترین همپیمانش قابل فهم است. از جهت تاریخی نیز همیشه دشمنی غیر علنی میان ایران و حزب الدعوة وجود داشته. سابقه این اختلافات به اوایل انقلاب اسلامی برمیگردد. در آن زمان بعضی از سران انقلاب با استناد به مستنداتی، «ارتباط حزب الدعوة با نیروهای اطلاعاتی انگلیس و ساواک» را بر ملا کردند و گفتند که تاسیس این حزب در نیمههای قرن بیستم در عراق، نتیجهی تبانی شاه با انگلیس بوده است. به همین دلیل بود که سران جمهوری اسلامی در تابستان سال 1980 از طرح سپاه پاسدارن برای تاسیس مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق به رهبری باقر حکیم حمایت کردند. حکیم بعدا در همان زمانی در انفجار اتومبیل کشته شد که موفق الربیعی صفوف حزب الدعوة را ترک میکرد و خود را به عنوان طرفی مستقل به انگلیس مطرح میکرد و بیشتر با انگلیسیهایی در ارتباط بود که میخواستند او را به عنوان کانال ارتباطی فعال با شیعیان به امریکاییها معرفی کنند. الربیعی کار تنظیم ارتباطات رسمی اولیه میان جماعات شیعه و امریکاییها را در مارس 1992 به خوبی انجام داد و حتی توانست در این راستا با وزیر خارجهی اسبق امریکا جیمز بیکر ملاقات کند. ارتباط امریکاییها با شیعیان با شعار نجات از سپاه سنی عراق و فرصت به شیعیان برای حکومت صورت میگرفت. بعدا با گسترش ارتباط امریکاییها با شیعیان حاکم در عراق از سویی و استمرار سیاست داخلی کشف عملیات ارسال اسلحه از ایران برای نیروهای شبه نظامی شیعه، ایرانیها فهمیدند که در حال کشانده شدن به چالش با نزدیکترین هم پیمانان خود هستند. به این ترتیب تمام بازیگران سیاسی عراق خود را برای بازی با برگههای جدید با آرایش جدید آماده کردند. احتمالا ایران نیز فهمیده است که بعضی از همپیمانانش مثل حزب حاکم عراق به سوی جبهه دشمنان ایران گرایش پیدا کردهاند. جالب آن که حتی بعضی از گروههای شیعی حاکم در عراق در طی تحولات اخیر از حفاظت از عربیت عراق در مقابل نفوذ ایرانیها سخن گفتهاند. این دقیقا همان حرف کاندولیزا رایس در ملاقات خود از بغداد است که خطاب به مسئولان حکومت عراق گفت «حفاظت از عربیت عراق» وظیفهی آنها است. این کلمهی عربیت که هم نوری مالکی، هم موفق الربیعی و هم کاندولیزا رایس از آن دفاع میکنند، همان آمادگی و تجهیز نظامی برای جنگ امریکا علیه ایران (که احتمالا در حال طغیان است) است، نه کمتر و نه بیشتر. برگرفته از: الجزیره. نت |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|