خانه > دگرباش > Aug 2010 | |
Aug 2010از مجموعه گفتوگوهای ساقی قهرمان با همجنسگرایان ایرانی باید باور میکردم که دختر هستماز مجموعه گفتوگوهای ساقی قهرمان با همجنسگرایان ایرانی: من مریم دیبا در تهران به دنیا آمده و بزرگ شدهام. از بچگی متوجه تفاوتم با خواهرهایم بودم. دلخوشی آنها خالهبازی بود و لباس دخترانه و آشپزی و عروسکبازی، و دلخوشی من فوتبال و دوچرخهسواری و بازیهای پسرانه. هرچه بزرگتر شدم احساس غریبی که داشتم بیشتر میشد. دوست داشتم پسر میبودم و رویای پسر بودن و با دختری ازدواج کردن رویاپردازی ذهن کودکانهام شده بود. از مجموعه گفتوگوهای ساقی قهرمان با همجنسگرایان ایرانی سئوالتون چی بود؟از مجموعه گفتوگوهای ساقی قهرمان با همجنسگرایان ایرانی: «اسم من سحر، بیستوهشتساله، متولد و ساکن تهرانم، لزبین هستم. در رشتهی گرافیک تحصیل کردهام، اما به طراحی لباس مشغولم. خانوادهی من از گرایش جنسی من خبر ندارند، چون ظاهری کاملاً دخترانه دارم؛ خیلی محتاط هستم.به هیچ عنوان خانوادهام بویی از گرایش من نبردهاند.به من برای ازدواج فشار نیاوردهاند، هنوز. هر از گاهی مادرم حرف ازدواج را به میان میآورد، اما من با اتکا به منطق با او مخالفت میکنم.» |
لینکدونی
آخرین مطالب
|