خانه > دگرباش > Aug 2009 | |
Aug 2009سه نامهپینوکیو: پُرم از حرفهای کهنه و نو. ذهنم درگیر است و خسته. «نو» شاید تنها برای خودم... و «کهنه» برای دیگران و خودم. اما چه باید کرد؟ وقتی شرایط همان است که بود ناچاریم که حرفهای کهنه را بازگو کنیم. پیش نرفتن و تکرار شدنِ شرایط، ذهن را دچار رکودِ «هی فکر کردن به چند چیز مشخص» میکند و ذهن هم پیش نخواهد رفت. برای وا کندن سنگهایم با این درگیریهای ذهنی، سه نامه نوشتهام به سه نام شناخته شده که بهتر دیدم با شما قسمتش کنم... اگر به هر کدام از این سه نفر دسترسی دارید نامهاش را به او برسانید. وبلاگستان دگرباشان در این روزهارضا: بلاگرهای دگرباش با همهی وسعت و گسترش دامنهی وبلاگهاشان نتونستهاند آنجاها که باید و آنطور که باید حضور داشته باشند و ذهنهای پرسشگر و نکتهسنج را راضی و قانع کنند. یعنی ما هنوز فاصله داشتیم تا شناختهشدن تا دیده شدن (به معنای واقعی)، فاصلهای که هنوز هم هست اما کمی کمتر شده و نمونهی بارز آن هم در طول جریانات اخیر رخ داد. حالا دیگر برای خیلی از آنهایی که جریانات سیاسی این روزها را پی میگیرند، وبلاگهای همجنسگرایان وبلاگهای ناآشنایی نیستند. همجنسگرايی و تجدد (۲) همجنسگرايی در عصر روشنگریعبدی کلانتری:از قرن چهاردهم تا قرن نوزدهم، با آنکه طبق قانون مجازات سادومی (لواط) مرگ بود اما به ندرت اين مجازات اِعمال می شد. در قرن هجدهم، متفکران عصر روشنگری خواهان آن شدند که دولت از مداخله در زندگی خصوصي ِ مردم خودداری کند و در ادامهی همين روش، در سال ۱۷۹۱، سه سال پس از پيروزي ِ انقلاب کبير فرانسه، مجلس نمايندگان اين کشور سادومی را از فهرست جرايم حذف کرد. همجنسگرایی و تجدد (۱) همجنسگرایی و تجددعبدی کلانتری:بطلان این ادعا را که می گوید همجنسگرایی با «فطرت بشر» مباینت دارد، به سادگی می توان با رجوع به تاریخ نشان داد که طی آن در جوامع انسانی تنوع گسترده ای ازگرایشها و خواهشهای جنسی نسبت به هم جنس مثال زدنی است. در قطب کاملاً مخالف با هوموفوبیای مسیحی و پسامسیحی در عصر مدرن، می توانگرایشها و رفتار یونانیان باستان به ویژه در شهر آتن را نمونه آورد. در آنجا، رابطهی جنسی میان مردان نه تنها پذیرفته بود بلکه ستایش هم می شد. |
لینکدونی
|