تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
از دهان شما تا گوش ما - برنامه سیزدهم

دراویش گنابادی و تیرداد نصری

london@radiozamaneh.com

اين برنامه را از اینجا بشنوید.

درود بر شما. برنامه‌ی این هفته‌ی ما به لندن برگشته و حال و هوای معمولی دارد. به پیام‌های شنیداری و نوشتاری شما گوش می‌دهیم که روی شماره تلفن: ۰۰۳۱۲۰۵۶۸۲۰۷۰ گذاشته‌اید یا به نشانی contact@radiozamaneh.com فرستاده‌اید.


سلام عرض کردم. من از ایران تماس می‌گیرم. آقای میثم جابری از دراویش گنابادی ساکن کرج در روز جمعه ساعت دو بعد از ظهر در مقابل حسینیه دراویش در کرج توسط شخصی که خود را نماینده دادستان کرج معرفی می‌کند، دستگیر شد و تا کنون از وضعیت نگهداری او اطلاعی در دست نیست. با مراجعه به نیروهای انتظامی و اطلاعات و دادستانی هم هیچ خبری از او نیست و مطلع نشدیم که کجاست.

ایشان از خانواده‌ی شهید هستند. در این تجمعات غیر قانونی که در این چند وقت اخیر علیه حسینیه دراویش و شخص مرداویج و شیخ گنابادی توسط گروه‌های افراطی و متعصب صورت گرفت، ایشان در افشای نام آن‌ها و نقشه‌های شومشان و رفع شبهه از مسئولین شهری نقش به سزایی داشت و با مراجعات مکرر مسئولین، باعث شد که موضع آن‌ها نسبت به دراویش تغییر کند و آرامش برقرار شود که نهایتاً این‌ها بر طبق اعتقادات شخصی، ایشان را به جرم درویشی روز جمعه ساعت دو بعد از ظهر بازداشت کردند.

برای روشن کردن این موضوع با مصطفی آزمایش، اسلام‌شناس و مربی تصوف در فرانسه تماس گرفتم:

آقای میثم جابری از پیروان سلسله‌ی گنابادی در کرج دو هفته پیش بعد از این که از منزل برای رفتن به حسینیه خارج شده بودند، در کوچه‌ی حسینیه بازداشت شدند. البته گفته می‌شود که از نماز جمعه آمدند؛ ولی در حال رفتن به محل حسینیه بودند که بازداشت شدند و قاضی میرسعید حکم بازداشت ایشان را صادر کرد. ولی بعد از حدود پنج روز بازداشت ایشان را آزاد کردند. ایشان الان آزادند و به منزل خود برگشته‌اند.

اما مسأله به اینجا ختم نمی‌شود. در طول ماه رمضان، فشارهای زیادی روی حسینیه‌ی کرج و حسینیه‌ی بروجرد متعلق به دراویش گنابادی آمد. اطلاعیه‌های بسیار زیادی منتشر کردند که بر یک سری اخبار مجعول مبتنی بود و می‌خواهند بگویند که تشیع و تصوف با هم قابل جمع نیست و از طریق فشار آوردن روحی می‌خواهند در دل دراویش ایجاد ترس کنند و آن‌ها را از رفتن به حسینیه‌های خودشان منصرف کنند و دائم جو شدید تهدیدی نسبت به این‌ها در آن جا وجود دارد.

امروز هم به من اطلاع دادند شخصی که فرماندار کرج محسوب می‌شود، عزل شده. آقای ضیایی فرماندار کرج امروز عزل شدند و دلیل عزل ایشان این بوده که در شورای تأمین شهرستان کرج، ایشان به طور مداوم از تزریق تهدید و فشار نسبت به درویش‌ها و اوضاع شهر ممانعت می‌کرد. اما با عزل ایشان به نظر می‌رسد یک سری طرح‌هایی در دست است که زودتر می‌خواهند به مرحله اجرا برسانند.

***

‌ ‌

علی شاکری هستم. ساعت ۴:۱۵ دقیقه بعد از ظهر است در این جا. نمی‌دانم شما در چه کشوری هستید و ساعت الان چند است. ممنونم که گفتگوی من با استاد سید ابراهیم نبوی را تصحیح کردید. ولی فقط یک نکته تصحیح نشده مانده و آن را اگر لطف کرده و درست کنید، خیلی ممنون می‌شوم. خیلی هم برایم مهم بود. آن جا که می‌گویم: «...کنفرانس گذاشته بودم» آن در واقع «گذاشته بودیم» است؛ برای این که آن را من به تنهایی برگزار نکرده بودم. در سایت بگذارید، اگر لطف کنید درست کنید، یک دنیا از شما ممنون خواهم شد.

درود بر آقای شاکری گرامی. صدای من را از لندن می‌شنوید. اما برنامه از آمستردام روی موج می‌رود و رادیو زمانه در قاره‌ها و کشورهای مختلف زمین است. سپاس از لطفتان که بعد از آزادی از بازداشت در ایران و بازگشت به کالیفرنیا با رادیو زمانه صحبت کردید که مورد توجه شنوندگان بی‌شمار ما بود.

و اما پاسخ پرسشتان را در مورد اصلاح املایی متن گفتگو را از کاملیا هاشمی، سردبیر تارنمای radiozamaneh.com می‌شنویم:


سلام آقای شاکری عزیز. ممنون از تذکری که دادید و پیغامی که گذاشتید. تمامی این موارد تقریباً فردای روزی که مطلب شما منتشر شد، به طور کامل اصلاح شدند. امیدوارم که راضی بوده باشید و همچنین مخاطبان ما. خدانگهدار.

صدای کاملیا هاشمی، سردبیر تارنمای رادیو زمانه از شهر برلین آلمان ادعای من را ثابت کرد که رادیو زمانه در حال جهان‌گیر شدن است. به امید خدا. از برلین صدای دیگری هم برای ما رسیده است.


***

الو! سلام. من آزاده بهارستانی هستم از برلین. من برای شما دو بار ایمیل نوشتم؛ ولی از شما هیچ ایمیلی دریافت نکردم. منتظر جواب شما هستم و درخواست همکاری دارم و خیلی خوشحال می‌شوم که به من جوری خبر دهید که چگونه می‌توانم این قضیه را پیگیری کنم.

آزاده‌ی گرامی. رادیو زمانه شرایط همکاری را بارها به طرق مختلف اعلام کرده است. از جمله از طریق همین برنامه‌ی از دهان شما تا گوش ما.

حالا یک بار دیگر تکرار می‌کنم که بر پایه همکاری با شنوندگان شکل گرفته است. اگر علاقه‌مند به همکاری با رادیو زمانه هستید، لطفا با شرح چند مسأله به نشانی contact@radiozamaneh.com پیام بفرستید.

نخست این که تخصص یا رشته‌ی مورد علاقه‌ی شما چیست؟ آیا دوست دارید با رادیو همکاری کنید یا تارنما یا هر دو؟ آیا از امکانات فنی تهیه مطلب برای رادیو زمانه یا تارنمای آن برخوردار هستید؟ مهم‌تر از همه چه طرح دقیقی را برای برنامه یا مطلب مورد نظرتان پیشنهاد می‌کنید؟ اگر خود آن برنامه یا مطلب را ضمیمه کنید که کار آسان تر می‌شود.

مرحله‌ی بعدی بررسی آن برنامه یا مطلب توسط هیأت تحریریه و گروه سفارش رادیو زمانه است که در پی آن، پاسخش را دریافت خواهید کرد. کامروا باشید.

***

الو! سلام. من نیک‌آهنگ هستم. الان مجارستانم و امروز نمی‌توانم برنامه بفرستم. اگر می‌توانید یک طوری به من خبر دهید. قربان شما. خداحافظ.

ارتش طرفداران کلاغستون نیکان نگران نباشند. پیام برای امروز نیست و قرار هم نیست که کلاغ‌ها برای همیشه به مجارستان کوچ کنند. کلاغستون سر جایش است.


***

بيست و نهم اکتبر از مجله اینترنتی شعر مستقر در پاریس، خبر ناخوشی دریافت کردیم درباره‌ی درگذشت تیرداد نصری، شاعر و منتقد ایرانی مقیم لندن که حدود ۱۰ سال پیش از ایران به بریتانیا مهاجرت کرده بود.

تیرداد نصری روز دوشنبه ۲۹ اکتبر بر اثر سکته مغزی در سن 55 سالگی درگذشت. علی عبدالرضایی، شاعر ایرانی مقیم لندن که تیرداد نصری را از نزدیک می‌شناخت، درباره‌ی او صحبت کرد:


تیرداد اصالتاً لنگرودی بود. در لنگرود، یکی از شهرهای گیلان متولد شد. در اوان جوانی به شهسوار یا همان تنکابن می‌رود و مقیم آن جا می‌شود.

قبل از انقلاب دبیر آموزش و پرورش بوده. انقلاب که شد، به خاطر چالش‌های سیاسی اخراج می‌شود. بعد از آن برای امرار معاش به دست‌فروشی می‌پرداخت. با این همه تیرداد از فعال‌ترین منتقدان شعر مازندران بود. به طوری که اغلب شاعران مازنی، در زمانی که من ایران بودم و (به مازندران) سفر می‌کردم، با افتخار خودشان را شاگرد تیرداد نصری می‌دانستند.

تیرداد با انتشار شعر در مجله فردوسی در دهه ۵۰ کار خود را شروع کرد. اگرچه فعالیت‌های مطالعاتی کمتری داشت، جز حیطه‌ی گیلان و مازندران، بقیه جاها خیلی تیرداد را نمی‌شناختند. اما بی‌شک تیرداد جزو منتقدان انگشت‌شماری بود که خلاق نگاه می‌کرد.

من خودم تیرداد را یک منتقد می‌دانم که جستجوی ساختار و بافت‌های شعرهای زبانی می‌کرد و این کار آسانی نیست. یعنی کشف و خلاقیت و رویکرد به ساختار معنایی و چیزی که به ظاهر وجود ندارد.

متأسفانه هرگز از تیرداد کتابی به صورت مکتوب منتشر نشد. اما اخیراً با کمک دوستان و شاگردانش، چند مجموعه شعر در سایت‌های اینترنتی منتشر شده است.

من عادت ندارم که از مرگ کسی حرف بزنم؛ اما مرگ تیرداد مرا به شدت متأثر کرده است. اگر چه او ۵۵ ساله بود؛ اما روحیاتی جوان داشت.هنوز تیرداد کارهای اساسی خود را ننوشته بود. به خصوص با تغییر چهره‌ای که این اواخر داده بود و برای من عجیب بود.

وقتی من به لندن آمدم، دیدم که تیرداد در مدت ۹ سالی که در اینجا زندگی می‌کرد، کسی خوب نمی‌شناختش. وقتی من به او نزدیک شدم، دیدم که از کار شعر فاصله گرفته و نه شعر می‌نویسد و نه نقد می‌کند. مدتی که با هم صحبت کردیم؛ دوباره فعال شد و حضور اینترنتی هم داشت.

در این اواخر در همه‌ی وبلاگ‌ها و سایت‌ها، همه‌ی شاگردانش با او حرف می‌زدند و صحبت می‌کردند و من از این موضوع خوشحال بودم. اما به ناگاه این خبر که دیشب توسط دخترش به من داده شد.

برای من خیلی عجیب بود. شاعری مثل تیرداد، با آن وسعت و محبوبیت در مازندران که بعد از انقلاب او را پدر شعر در مازندران می‌دانند و او را به شدت دوست دارند. فکرش را بکنید که آدمی با این روحیه باید در لندن دفن شود. من شنیدم که تنها برادرش از کشوری دیگر می‌آید و جنازه‌ی او را تحویل می‌گیرد و او را دفن می‌کند.

من به شدت ناراحتم. ای کاش بشود تمهیداتی کنند و او را به همان شهسوار انتقال دهند، چون می‌دانم که تیرداد با مرور زمان ارزش و جایگاه واقعی خود را در ادبیات ما پیدا می‌کند.

از تیرداد نصری چند دفتر شعر اینترنتی به یادگار مانده در وبلاگ www.nasri2.blogfa.com. مجله شعر هم مطالبی از او را، اعم از شعر و نقد شعر، منتشر کرده است.

به امید دریافت خبرهایی خوش و لحنی شادتر در برنامه‌ی آینده، یکایک شما را به خدا می‌سپارم. بدرود.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

من اول بار خبر مرگ منتقد فقید معاصر تیرداد نصری را در همین گزارش که سه شنبه گذشته پخش شد شنیدم و رادیوی شما تنها جایی بود که شاعری را به شاعر دیگر ترجیح نداد و به اطلاع رسانی پرداخت.همیشه فکر می کردم علی عبدالرضایی آدم سنگدل و بی عاطفه ای است و جز خود برای کسی دل نمی سوزاند اما تاثر صدایش در مصاحبه ای که با او داشتید حسابی غمگینم کرد.او حق دارد تیرداد نصری واقعا مرگ مظلومی داشت

-- مهرنوش ، Nov 5, 2007

خوب کاشف به عمل آمد که دروغگویی هم هنر دیگر آقای عبد الرضائی است آقا بگو بدانیم تو بجز این بار آخر که مهاجر اروپاشدی کی به اروپا رفت و آمد داشتی ؟ بابا چقدر دروغ حالم داره بهم می خوره

-- احمد کاشف ، Nov 5, 2007

من نمي‌دونم تا كي بايد اين خزعبلاتي كه عبدالرضايي بلغور مي كنه رو توي راديو زمونه بخونيم؟
آقاي جامي!
اگه راديو زمونه اين جوري ادامه بده بايد تحريمش كرد
213.207.236.98

-- ناصر پيرزاد ، Nov 5, 2007

خدايش بيامرزد او واقعن منتقد بود

-- مهدی ، Nov 5, 2007

آقای رجبیان همه می دانند که رابطه من با شعرهای آقای عبدالرضایی رابطه ای ابدی است از قرار معلوم در کامنت بالا از اسم من سواستفاده شده است لطفا آن را پاک کنید
IP: 90.201.131.199

-- ناصر پیرزاد ، Nov 5, 2007

در پیام بالا از نام منتقد و شاعر توانا ناصر پیرزاد که عمیق ترین و خلاق ترین نقدها را در مورد کتابهای عبدالرضایی نوشته است سواستفاده شده است
90.201.131.199

-- فریبا ، Nov 5, 2007

داریوش جان استثنائن ایندفعه حق با آقای مستعار جناب احمد کاشف است علی هم هرگز این حرف رو نزده احتمالن همکارتون اشتباه پیاده کرده چون در فایل صدا علی هرگز نگفته وقتی به ایران می رفتم علی یکباراز ایران خارج شد و هرگز برنگشت
--------------
سپاس. اصلاح شد. - داريوش

-- ... ، Nov 5, 2007

نمی خواهم از عبدالرضایی انتقاد کنم اگر علت این گفتگویش جلوگیری از سکوت در برابر مرگ تیرداد نصری بوده باشد که فکر می کنم باید این باشد کار مهمی کرده است احتمالا همزمانی مرگ مرحوم نصری با مرحوم امین پور که همه تریبون ها رفتن اش را پوشش خبری داده بودند باعث شده عبدالرضایی خودش را با توجه به حضور جنجالی اش وارد صحنه کند تا با طرح تیرداد به جنگ جناح شعر حکومتی رفته باشد فکر نمی کنم که او با توجه به خصوصیاتش بتواند دوستی عمیقی با کسی داشته باشد چون عبدالرضایی اساسن فردی خودخواه و عصبانی است.جایی خوانده ام که آقای عبدالرضایی نسبت به تیرداد نصری در گفتگویش با رادیو زمانه سنگ تمام گذاشته است و متاسفانه کسی متوجه این نکته نشد که عبدالرضایی ملعون فقط از نقد او تعریف کرد و حتا برای یکبار کلمه ای درباره شعرهای تیرداد نصری به زبان نیاورد در واقع او از تیرداد نصری بعنوان شاعر تعریف نکرد بلکه او را منتقدی خلاق قلمداد کرد به این دلیل که خودش منتقد نیست باور کنید اگرمرحوم نصری یکی دو تا نقاشی هم کشیده بود او را بزرگترین نقاش جهان معرفی می کرد اما حاضر نمی شد که شاعرش بنامد در نتیجه آن دوستی که فکر می کند عبدالرضایی حواسش نبوده و از شدت تاثرتیرداد نصری را به عرش برده است کاملا اشتباه می کند همین.

-- بی نام ، Nov 7, 2007

http://pj-m.blogfa.com/post-323.aspx

-- املای تصحیح شده عبدالرضایی درسایت پنجه ای ، Nov 7, 2007

حق با ناصر پيرزاد است: تا كي بايد اين خزعبلاتي كه عبدالرضايي بلغور مي كنه رو توي راديو زمونه بخونيم؟
با فرياد شري هم كه حرف مي‌زديم همين نظر رو داشت.

-- علي آموخته نژاد ، Nov 7, 2007

سلام داريوش عزيز من تصميم گرفته بودم ديگه اينجاننويسم اما کسی يا کسانی از شدت دشمنی و حسادت با عبدالرضايی حتا در سوگ و عزای تيرداد نصری هم دست بردار نيستند اگر لطفی کنی و نام ناصرببرزاد يا علی آموخته نژاد را درگوگل سرچ کنی درمی يابی که هر دوی اينها از طرفداران و دوستان شعر عبدالرضايی هستند و مقالاتی از همين دوستان در اينترنت موجود است علی الخصوص ناصر از زمره دوستان و نزديکان شعری عبدالرضايی است و مثل مهرداد فلاح رابطه ای ناگسستنی با علی دارد مطمئنم که حتا روح اينان از کامنت هايی که بنامشان بر عليه عبدالرضايی دراینجامنتشر شده خبر ندارد

-- يک دوست ، Nov 7, 2007

با سلام من از دراویش گنابادی هستم سلامتی مولای معظم ومشایخ بزرگوار را از حضرت دوست خواستدارم
ایدل غمین مباش که مولای ما علی است
خداوند همه دشمنان را اصلاح کند
انشاالله نمیتوانند حسینیه را خراب کنند

-- بهروز ، May 13, 2008

ای حکومتی ها......
علی عبدالرضایی با این حناهای بی رنگ شما

چرا پر رنگتر و خوش رنگتر میشه؟

چون رنگ خود را از آفتاب زندگی می
گیرد ....

-- یک نفر ، Aug 29, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)