خانه > داریوش رجبیان > مجله زمانه با بيگ بن > پل برن؛ مردی پويا و فروتن | |||
پل برن؛ مردی پويا و فروتنداريوش رجبيانديدن يک مرد به وضوح انگليسی با قامت بلند و موهای مجعد که به فصاحت به فارسی سخن میگفت و تلاش میکرد با آوردن کلمات قصار و ابيات بزرگان بر قوت سخنانش بيفزايد، بسياری از پارسيگويان را شگفتزده میکرد. شگفتی شما زمانی اوج میگرفت که همين مرد نسبتا مسن به کسی ديگر رو میآورد و دو سه جمله شتابان به روسی میگفت و از سومی به زبان ترکی درست میپرسيد که اوضاع در آنکارا از چه قرار است. همين ويژگی خارقالعاده "آلکساندر پل آکورت برن" باعث شد که وی پس از بازنشستگی از سرويس اطلاعات محرمانه بريتانيا در پی بيش از سی سال خدمت در وين، تهران، ابوظبی، قاهره، يونان و هنگ کنگ، دوباره مورد نياز دولت بريتانيا واقع شود و از سال ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۵ به عنوان سفير در ازبکستان و سپس ازبکستان و تاجيکستان ايفای وظيفه کند. توانايی پل برن در فرا گرفتن زبانهای بيگانه به اندازهای شگرف بود که وقتی او را در ايام جوانی اش به هنگ کنگ اعزام کرده بودند، همکارانش به شوخی میگفتند که بالاخره مقامات کشوری را پيدا کردند که پل زبانش را بلد نيست. اما اين شوخی عمر درازی نداشت و پل برن پس از مدتی اقامت در هنگ کنگ زحمت مترجمش را کمتر کرده بود و چينی هم صحبت میکرد. ماموريتهای خارجی برای پل برن به مثابه بهانهای بود برای فرا گرفتن زبانهای ديگر و انجام کارهای علمی. تقريبا هر جا که میرفت، در بارهاش چيز شايان توجهی مینوشت. مقالههای علمی وی در باره کاخهای سلطنتی ساسانيان در ايران، سنگ چخماق(سنگ فندک) شرق عربستان و سفالگری در واحه دخله مصر ،هرکدام يادگار علمیای از دوره اقامت پل برن در يکايک اين کشورهاست. وی باستانشناسی هم خوانده بود و در اوقات فراغت به سوراخ سنبههای اماکن باستانی سر میزد و پژوهشهايی منتشر میکرد، به مانند مقاله "قاهره: آيا میتوان اين شهر قرون وسطايی را نجات داد؟" (۱۹۷۸) که در واقع، معماری پايتخت مصر را بررسی میکرد. پل برن باستان شناسی و مردمشناسی را در دانشگاه کمبريج خوانده بود و علاقهاش به اين دو رشته همواره او را همراهی میکرد. از ميان زبانهای بیشماری که میدانست، تنها فارسی را در دانشگاه خوانده بود. وی فوق ليسانس زبان و ادبيات فارسی از مدرسه عالی مطالعات خاوری و آفريقايی لندن بود. ساير زبانها، به مانند آلمانی، عربی، فرانسوی، روسی، يونانی، ترکی، ازبکی و ايتاليايی يا سوغات وی از کشورهای مختلف بود يا حاصل دورههای بلند و کوتاه زبان آموزی. برای نمونه، وی طی دو سال تحصيلش در مرکز مطالعات کشورهای عرب خاورميانه در بيروت (۱۹۷۰ تا ۱۹۷۲) دو دوره آموزش زبان عربی را با نمرههای بلند ختم کرده بود. تصویر روی جلد کتاب "ميلاد تاجيکستان: هويت ملی و اصالت جمهوری" حاصل حدود سه سال اقامت پل برن در آسيای ميانه، تنها کتاب حجيم وی است که قرار است ماه مه آينده زير عنوان "ميلاد تاجيکستان: هويت ملی و اصالت جمهوری" در لندن منتشر شود. با اينکه محل ماموريت اصلی وی تاشکند (پايتخت ازبکستان) بود، بازديدهای مکرر از تاجيکستان بذر مهر اين کشور را در دل او کاشته بود. وی در يکی از گفتگوهايش با من اظهار تاسف کرده بود که تاجيکستان در فهرست اولويتهای وزارت خارجه بريتانيا قرار ندارد و روابط ميان دو کشور چندان چشمگير نيست. پس از بازنشستگی دوباره در سال ۱۹۹۶ و اين بار از وزارت خارجه بريتانيا، پل برن فرصت بيشتری داشت که به آن چه که میخواست بپردازد. ديگر اندوختههای وی از منطقه کمتر شناخته شده آسيای ميانه در حدی بود که توانست مرکز مطالعات کشورهای حوزه دريای خزر و آسيای ميانه را در اکسفرد پايهريزی کند و مدير آن باشد. مقالات کارشناسانه پل برن در باره آسيای ميانه و خاورميانه بيش از پيش در مجلههای بانفوذی مانند "امور آسيايی" منتشر میشد. اما تنها نوشتن مقالات اشتياق پل برن به پراکندن دانش در باره اين مناطق را قانع نمیکرد. در نتيجه، وی به ساختن رشته برنامههای راديويی در باره آسيای ميانه پس از فروپاشی اتحاد شوروی پرداخت. اين برنامهها به زبان انگليسی از طريق بخش جهانی راديو بیبیسی پخش شد و توجه باقر معين، رئيس وقت بخش فارسی و پشتوی بیبیسی را به خود جلب کرد. پل برن با پيشنهاد معين همين برنامهها را به زبان فارسی هم عرضه کرد و برای همکاری با اين بخش راغبتر شد. در پی آن رشته برنامههای تازه پل برن با همراهی نازنين جاويد و تهيه شهريار رادپور شنوندگان فارسی زبان را با بريتانيا، نهادهای اين کشور و ديدنیهای لندن آشنا کرد. بعد از آن هم نظرات کارشناسانه پل برن در باره امور آسيای ميانه و خاورميانه به زبانهای انگليسی، فارسی، روسی و عربی از طريق راديوهای بیبیسی و آزادی پخش میشد. با وقوع حوادث ۱۱ سپتامبر در خلاقيتهای راديويی پل برن وقفهای ايجاد شد. تونی بلر، نخست وزير بريتانيا، دنبال فرد خبرهای میگشت که مسئوليت نمايندگی ويژه وی در افغانستان را به دوش بگيرد. پل برن برای اين کار مناسبتر از هر کس ديگر به نظر میرسيد و به اين مقام منصوب شد. پل برن با بهره گيری از دانش فراوانش در باره منطقه و آشنايی اش با زبانهای فارسی و ازبکی موفق شد ميان دولت بريتانيا و نيروهای جبهه شمال افغانشتان پلی محکم بسازد و در موردی حتی مانع از بروز درگيری ميان نيروهای اين جبهه و سربازان بريتانيايیای شود که بدون آگاهی قبلی در پايگاه بگرام افغانستان فرود آمده بودند (در ماه ژانويه ۲۰۰۲). کريگ ماری، سفير پيشين بريتانيا در ازبکستان، در تارنگار خودش از آن ماموريت پل برن يادی میکند و مینويسد: "وی در مورد "ژنرال دوستم" و راهزنانش هيچ خيال باطلی در سر نمیپروريد، و با اينکه خيلی خواستار سرنگونی طالبان بود، در مورد پيامدهای مداخله غرب عميقا مردد بود. وی مخالف جنگ در عراق بود." پل برن يکی از پنحاه و اند سفير پيشين بريتانيا بود که ماه آوريل ۲۰۰۴ نامهای را خطاب به تونی بلر امضا کردند و از او خواستند که در خاور ميانه و به ويژه عراق خطمشی مستقلی را برگزيند، چون سياستهای جرج بوش محکوم به شکست است. اين نامه سرگشاده در رسانههای جهان بازتاب گستردهای داشت، اما موفق نشد تونی بلر را از پايبندی به سياستهای آمريکايی در خاورميانه منصرف کند. آنانی که پل برن را از نزديک میشناختند، نه تنها شيفته دانش و ذکاوت وی بودند، بلکه تحت تاثير ويژگیهای شخصيت او نيز قرار میگرفتند. باقر معين میگويد: "بسيار آدم فروتنی بود. معلوم بود که از خانوادههای قديمی است و احساس نمیکرد که در هر جلسهای حضور خودش را اثبات بکند. بيشتر گوش میداد و اگر حرفی برای زدن داشت، سعی میکرد آن حرف عميق و مربوط به بحث باشد، نه اينکه خواسته باشد اظهار نظری بکند. آدم بسيار پختهای به نظر میآمد. فروتن بود، پخته بود، خونگرم بود. يک نمونه فروتنی اش اين بود که به عنوان سفير سابق هيچ ابايی نداشت که در استوديو بشيند و يک برنامه را به زبان فارسی ضبط بکند. بعدا شما لهجهاش را اصلاح بکنيد و او يک جمله را دوبار يا سهبار يا پنجبار مجددا ضبط بکند، تا وقتی که نتيجهای حاصل شود که مورد نظر تهيه کننده برنامه است." (گفتگوی کامل با باقر معین را «اینجا» بشنوید) پل برن روز نهم ژانويه ۱۹۳۷ در لندن به دنيا آمد. پدر او "بيل برن" و مادرش "دايانا هلمان هانت"، نوه هلمان هانت، نقاش سرشناس بود. اين انسان روشن در پی گرفتاری به سرطان روز پنجم آوريل سال ۲۰۰۷ در شهرک "آپر اسلاتر" منطقه "گلوسترشر" انگلستان چشم از جهان بربست. ---------------
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|