رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۲ فروردین ۱۳۸۸

بادی لنگویج زنان ایرانی

میس‌زالزالک
misszalzalak@gmail.com

از آنجایی که مطلب بادی‌لنگویج مردان ایرانی اثر طبع سرکارخانوم زالزالک با استقبال عمومی مواجه شد و از آنجا که برخی آقایان محترم شاکی شده بودند که پس ظلم و جورهایی که بر مردان می‌رود از چه رسانه‌ای به گوش جهانیان برسد؟ این شد که میس زالزالک دست به کار شد و بخش دوم آن را ویژه بادی‌لنگویج زنان ایرانی قلمی کرد.


سال اول ازدواج
نگاه پر تمنای شوهر را با لبخند شرمناکی پاسخ دادن، یعنی منم دوستت دارم عزیزم.

مرتب به ساعت نگاه کردن که کی آقا زنگ می‌زنه و 5 دقیقه قبل میزو چیدن و روشن کردن شمع، یعنی کاش زودتر برسی.

به محض در زدن شوهر(یا حتی قبل از آن) درو باز کردن، یعنی کوشی؟ دلم تنگ شده بود.

بوسه‌ی شوهر رو با بوسه جواب دادن، یعنی این عشق دو طرفه‌ست.

بوییدن گل‌هایی که آورده و فوری گذاشتنشون توی گلدون، یعنی چقدرخوش‌سلیقه‌ای عزیزم.

گرفتن کیف و نصف پاکت‌های خرید از دستش و بردن تو آشپزخونه، یعنی مرسی این‌قدر برام زحمت می‌کشی!

وسط سریال تلویزیونی رفتن و چایی آوردن، یعنی سرورم، تو مهمتر از هر سریالی واسه من! و بعد رفتن روی پای آقا نشستن و... عجله نکنید، این مال سال اول ازدواجه!


سال‌های بعد
وقتی شوهر از راه می‌رسه از روی مبل جُم نخوردن و مشغول سوهان کشیدن به ناخن‌ها بودن، یعنی عزیزم نمیشه که تا آخر عمر بیام دم در به پیشوازت، روت زیاد می‌شه خوش‌تیپ!

وقتی آقا خم می‌شود که خانم را بوس نماید، عرضه کردن گونه‌ها با بی‌تفاوتی، یعنی ممنون که به وظیفه‌ت عمل می‌کنی شوهر جان.

بعد از اینکه آقا خریدهایی که کرده در آشپزخانه گذاشت، از روی مبل داد زدن که آهاااای... زیر کتری رو روشن کن که هوس چایی کردم، یعنی عزیزم درسته من سر کار نمی‌رم، اما روانشناسا گفتن زن و شوهر باید کارا رو مشترک انجام بدن.

وارسی خرید آقایان و سر هر خریدی جمله‌ای به طعنه گفتن: " از تو ببوتر تو بازار نبود؟ هر چی میوه‌ی لک‌دار و گندیده‌ست که به تو انداختن!"

"یا تو رفتی بازار چراغونی شد!" و ازین قبیل جملات یعنی: عزیزم تو کمی بی‌عرضه‌ای و باید بیشتر حواست به اقتصاد خانواده باشه.

اگر آقا کادویی خرید(که بعید می‌دونم سالای بعد ازین کارا بکنن) فوری از رنگش، شکلش، اندازه‌اش، مدلش، خلاصه همه چیزش ایراد گرفتن و بلافاصله آدرس مغازه رو پرسیدن که فردایش ببرند عوض کنند یعنی: مرسی عزیزم! نمی‌خواد ازین کارا کنی. سلیقه هم که نداری. پول بده خودم با نصفش یکی بهترشو می‌خرم.


سر شام، سه ساعت با زری‌خانوم تلفنی حرف زدن، یعنی تو که بعد از سر کار همه‌ش یا روزنامه دستته یا رو مبل چرت می زنی پس من با کی درددل کنم؟
مسلسل‌وار از مبلمان خونه‌ی اقدس خانم‌اینا و اتوموبیل جدید نسرین خانم اینا و فرش ریز‌بافت اشرف خانم اینا با آب و تاب تعریف کردن، یعنی ای مرد بی‌عرضه! این خونه زندگیه برای من درست کردی؟

شبا وقت خواب تمارض کردن، یعنی عزیزم یه وقت نچای! وقت ابراز محبت شوهر در تخت بی‌حرکت ماندن و بی‌تفاوتی، یعنی می‌بینی من چقدر نجیبم و یا می‌بینی از صبح چقدر کار کردم خسته‌م!

در خیابان وقتی آقا یک قدم جلوتر راه می‌ره که مثلا راه رو برای خانم باز کنه، غیب شدن و با فراغ‌بال در مغازه‌ها مشغول خرید شدن طوری که آقا باید کلی دنبالش بگردد، یعنی فوتینا! به من کم‌محلی می‌کنی؟ تازه، بده دارم تلاش می‌کنم برای پولایی که تو در می‌آری یه راه خرج کردن پیدا می‌کنم؟!وقت و بی‌وقت سرکوفت احمد آقا شوهر زری‌خانم و سعید باجناق گرامی رو زدن یعنی عزیزم من می‌خوام راه و چاه زندگی رو بهتر بفهمی.

توضیح: در تاریخ فقط یک نمونه از این زن‌ها دیده شده.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

yejurae kheili khoob bud

-- najva ، Jul 30, 2007 در ساعت 03:26 PM

ziba bood va haghighati talkh

-- saman ، Jul 31, 2007 در ساعت 03:26 PM

beppa femenista adreseto peyda nakonan, ,,kaleye asb bezaran too takhtekhabet

-- بدون نام ، Jul 31, 2007 در ساعت 03:26 PM

ghabul nist, jerzani dasht. male aghayun mofasal tar bud.
vali eyb nadare bazam ghabul.

mani

-- بدون نام ، Jul 31, 2007 در ساعت 03:26 PM

عالي بود و واقعاً نمايش زناي ايراني كه تا زمانيكه ازدواج نكردن هزار راه و عشوه مي ريزند و وقتي به قول خودشون خر از پل گذشت و مطمئن شدن كه بدست آوردن حالا ذات اصلي به همراه راههاي پيشنهادي اطرافيان نمايانگر مي شه.

-- farzaneh mokhtar ، Jul 31, 2007 در ساعت 03:26 PM

از بعضی جهات کاملا درست بود . جدا گاهی اوقات مردها به زنها ظلم میکنند و گاهی اوقات زنها به مردها .

-- محمد حسین ، Jul 31, 2007 در ساعت 03:26 PM

راست میگی یه اهی کشیدم
ولی در نهایت این کارا به ضررشون
تمام شد و مردا دیگه واسه یه لیوان
شیر دهنی گاو نمیخرن!!!

-- کیوان ، Jul 31, 2007 در ساعت 03:26 PM

khili bahale va daghighe be khoda

-- linda ، Jul 31, 2007 در ساعت 03:26 PM

Koli jaleb bood az tanze ghashngi bud(;

-- بدون نام ، Jul 31, 2007 در ساعت 03:26 PM

من نمي دانم كه مطلب قبلي شما چه بوده ولي حداقل مي دانم كه اگر زن ها اين كارها را مي كنند باز حداقل به شوهرشان خيانت نميكنند مردها كه روز بعد از ازدواج چشم چراني هايشان شروع مي شود من نمي دانم منظور نويسنده اين مقاله از سوهان زدن به ناخن ها چيست؟ كدام ناخن؟ مگه با اين همه شست و شو، سابيدن، رفت و روب و غذا درست كردن ديگه ناخن هم براي كسي
مي مونه؟ واقعاً خجالت آوره به جاي اين مزخرفات يكم از زحمات خانم ها تشكر كنيد.

-- آرزو ، Jul 31, 2007 در ساعت 03:26 PM

در نگاه اول افتضاح بود عزیزم بیشتر کار کنید

-- سعید ، Jul 31, 2007 در ساعت 03:26 PM

سلام
بازم قشنگ بود مثل همیشه...
این نظراتی که از طرف آقایون داده شده، از دید کسانی هست که زیر یک سقف با یک خانم برای زندگی نرفتند و همین طوری به قولی هرتی هرتی نظر دادند... حضرات یه نگاه به مامان خودتون بندازین بعد نظر بدید...
زالزالک عزیز بادی لنگویج مردان را با اجازه لینکش رو گذاشتم تا همه بخونن...


http://www.radiozamaneh.org/cafe/2007/06/body_language.html

-- mimi ، Aug 1, 2007 در ساعت 03:26 PM

ميس زالزالک:
سلام کجا بوديد خانمی خواندن بادی لنگويج اين بارت برم خيلی جالب بود انرا کپی کردم بردم برای يک زن و شوهر که دوست خانوادگی ما هستند
چون خانم ايشان هميشه شکايت ميکنه که همسرش بعد از سالها زندگی هرگز با او رک و راست حرف نميزند توی همه حرف ها و کارهايش بقول امريکای هميشه يک message است که بايد سعی کند منطور ايشان را بفهمد!!
من نوشته ات برايشان بلند خواندم کلی خنديدند..
تصادفا همسر ايشان هم همين شکايت را ازخانم اش داشت که همسرش منطورش را هميشه در فالب ايما واشاره رفتار های عچيب و غريب بيان ميکند و مثال های زيادی زدند..
در اخر
خانمه از من خواست از ميس زالزالک که مفسر اين نوع رفتار ها هستند بپرسم :
چرا هر وفت او خانه نيست و برای کاری بيرون رفته ووفتی بخانه برميگرد د می بيند شوهرش روی پله ها پشت در اپارتمان شان نشسته !! ادعا ميکند دست کليدش تو اداره جا گذاشته؟
لطفا بگوييد منطور ايشان چيست؟
اقاهه هم از من خواست از خانم زالزالک بپرسم:
چرا هر وفت او از سر کار برميگردد و به خانه ميايد .می بيند خانمش
تو ی اشپزخانه است مشغول شستن اخرين تکه ظرف ها است
و جاروبرقی وسط اطاق است..نوشين

-- نوشين ، Aug 1, 2007 در ساعت 03:26 PM

نوشین عزیز، خیلی خوشحالم هم تو و هم دوستانت از نوشته‌م خوشتون آمده. در مورد رفتارهای آن زن و شوهر فکر کنم آقاهه حوصله نداره بره خونه چون می‌دونه چون خانم نیست کلی کار در انتظارشه. ظرفشویی پر از ظرفهای کثیفه و خونه جارو نشده‌ست. پس بهترین راه اینه که بگه کلید ندارم.(عجب ناقلاست).
خانم هم بیچاره هم می‌دونه اول و آخر کار مال اونه، پس تا میاد خونه خودش دست‌تنها شروع می‌کنه. از دق دلش دم در هم نمیاد برای بدرقه شوور نامردش:)

-- میس زالزالک ، Aug 1, 2007 در ساعت 03:26 PM

عالي بود و بي‌نظير
هر دو را قبلا خوانده بودم و از دوباره خواندنش هم لذت بردم

-- گوشزد ، Aug 3, 2007 در ساعت 03:26 PM

همسر (حوشبختانه سابق) من دقیقا کپی همین بود. با این تفاوت که رفتار سالهای اولش فقط چند هفته دوام آورد. بعد از اون بنده بعد از 14 ساعت کار روزانه ظرفهای طول روز ایشون رو میشستم و اگه خشک نمی کردم هوار ایشون به آسمان بود. اگر مادر ش غذا درست نکرده بود باید جور آنرا هم من می کشیدم مبادا در چت کردن ایشان خللی وارد بشه. الی آخر.... تا زمانی که به ایشان خبر دادم کافه تعطیل شد..... باز هم شکر....

-- بهزاد ، Aug 3, 2007 در ساعت 03:26 PM

ببینم تو خونه ما دوربین مخفی دارید؟

-- جهانگیر ، Aug 17, 2007 در ساعت 03:26 PM

همه اينها درست ولي راههاي حل اين مشكلات رو ياد بديد

-- غريبه ، Apr 1, 2009 در ساعت 03:26 PM