رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۵ شهریور ۱۳۸۶

روزنامه نگاری آماتوری را باور كنيم

مصطفي قوانلو‌قاجار

مهمترين نكته براي هر رسانه‌اي شخصيت و جايگاهي است كه به آن در ميان مردم و متخصصين مشهور مي‌شود. به طور مثال كسي كه روزنامه «سان» مي‌خواند با كسي كه روزنامه گاردين تفاوت سليقه و عقيده دارد. اين در مورد همه رسانه‌ها اعم از الكترونيكي و چاپي صادق است. چه مي خواهد اين رسانه يك مجله باشد و چه يك بولتن 24 ساعته خبري.

هر رسانه‌اي ممكن است به زماني طولاني براي كسب هويت و شخصيت نياز داشته باشد وبه مرور اين مشخصه نمود پيدا كند اما برخي نيز از ابتدا اين مشخصه ها را در رسانه‌هاي خودشان كشف و تقويت مي‌كنند. حال سوال اينجاست كه راديو زمانه چه هويت و شخصيتي در ميان رسانه‌هاي فارسي زبان دارد. آيا اين رسانه صاحب شخصيتي مستقل شده و به خصوصيتي خاص اشتهار دارد و يا اينكه هنوز به دنبال شخصيت گم شده خويش است.

براي نگاه دقيق به زمانه، بايد دوصورت آن مورد بررسي قرار گيرد. چرا كه زمانه اول راديو و بعد يك وب‌سايت است. اما با توجه به گرفتاريهاي روزمره كمتر فرصت كرده‌ام كه به زمانه گوش بسپارم بنابراين نگاهم را فقط به وب سايت زمانه متمركز مي‌كنم.

براي پاسخ به سوالي كه در ابتدا مطرح كردم بهتر است چند مسئله را مرور كنيم. در سايت زمانه باكسي به نام خبرها وجود دارد كه تقريبا به روز است و اتفاقات مهم جهان و ايران در اين قسمت بازتاب مي يابد. اما نكته مهم دروازه باني خبر است. در اينجا هيچ قاعده يا اصولي براي نقل خبر وجود ندارد، جز سليقه دروازه بانان و كساني كه خبر را عبور مي‌دهند. يعني در اين قسمت ممكن است خبر اول يك خبر سياسي بين المللي باشد و يا يك خبر داخلي. ممكن است سليقه عبوردهنده اخبار اين باشد كه خبري در مورد يك زنداني سياسي اهميتي بيشتر از يك خبر در مورد مسئله انرژي هسته ايران داشته باشد. همه اين مسائل البته به خودي خود بد نيست و مخاطبي را كه به سايت زمانه مراجعه كرده باشد در معرض اخباري گلچين شده قرار مي‌دهد.

اما فرض كنيد كه من بخواهم به يكي از دوستانم بگويم: "هر روز به سايت زمانه سر بزن و آخرين خبرها را بخوان".حال اگر اين دوست جواب دهد كه "چه خبرهايي؟" من بايد در جواب او چه بگويم. به او بگويم در مورد زندانيان سياسي، اخبارسياسي روز، اقتصادي، فرهنگي يا ورزشي؟ واقعا جواب اين سوال را نمي‌دانم اين باكس سايت زمانه درست شبيه لينكدوني وبلاگ خودم است. آنجا من هر خبري را كه دوست داشته باشم و خوشم بيايد در آنجا قرار مي‌دهم بنابراين اصلا كاري ندارم كه اين خبر ارزش دربرگيري دارد، شهرت دارد يا خير؟ معيار من خودم هستم و از اين نظر زمانه مثل وبلاگها عمل مي‌كند و معيارش خودش است. باز هم تاكيد مي كنم اين به خودي خود اشكالي ندارد. اين هم يك مدل است، اما نمي‌توان با اين مدل انتظار افزايش كاربر را از طريق اين بخش داشت. چون كسي كه دنبال خبر باشد منابع خبرش را از جاي ديگري جور مي‌كند.

حال مي‌خواهم به دوستم بگويم كه به قسمت هاي ديگري سايت زمانه سر بزند. به طور يقين اين قسمت‌ها چند ستون معروف و چند برنامه‌ساز معروف‌تر است. اما باز نمي‌توانم به دوستم بگويم كه چون به سينما علاقه دارد حتما مطالب پرويز جاهد را بخواند. او بايد ابتدا پرويز جاهد را بشناسد، سليقه‌ سينمايي اش تقريبا شبيه آقاي جاهد باشد تا سراغ اين ستون و يا اين برنامه برود. كمابيش در مورد همه دوستاني كه برنامه مي‌سازند اين مسئله صادق است. بنابراين زمانه بيشتر از موضوع به افراد و نگاه‌ آنها وابستگي پيدا كرده است. اين يك ويژگي و به گمانم هويت اصلي زمانه است كه به آن معروف شده است. "رسانه اي فرد محور" كه موضوعات هميشه در خدمت افراد هستند.

به هر روي ممكن است كه هركس به يكي از اين برنامه‌سازان علاقه داشته باشد و ممكن است از چندتايي از آنها خوشش نيايد اين سليقه مخاطب است. اما وقتي نگاهي به محتواي توليدشده برنامه سازان مي‌اندازيم متوجه مي‌شويم كه آنها بيشتر نخبه نويس هستند و از توليد مطلب براي مخاطب عام ابا دارند. معتقدم اگر زمانه مي‌خواهد كه متعلق به همه باشد بايد از نويسندگان و برنامه‌سازاني كه بيشتر مخاطب محورند استفاده كند و به آنها پروبال دهد مطالبي كه بوي روشنفكري ندهند.

البته در زمانه همه جور مطلبي به چاپ مي‌رسد و اگر از برنامه سازان بگذريم در بقيه بخش‌ها گزارش ها و مطالبي براي عامه هم توليد مي‌شود مطالبي كه به نظر مي‌رسد به صرف علاقه مندي مثلا تهيه كننده به نيكي كريمي تهيه نشده و مسئله سليقه و علاقه مخاطب نيز در نظر گرفته شده است.
به باور من وزن مطلب نخبه‌گرا از وزن مطالب عام گرا و ساده فهم بسيار بيشتر است و اين با ماهيت زمانه كه رسانه بلاگرها و صداي غير از صداي اصلي است در تضاد است. اين مسئله احتياج به يك تغييرنگاه در باور عمومي ما ايرانيان دارد. ما عادت كرده‌ايم كه فكر كنيم و بينديشيم كه از ديگران بيشتر مي‌فهميم. باور كرده‌ايم كه مخاطبان هستند كه به ما نياز دارند و نه ما به مخاطب. باور كرده‌ايم كه آنها را در جايگاهي آماتور بنشانيم و خود مثل يك سخنران حرفه‌اي بالاي منبر برويم و يكسره سخنراني كنيم.

امروز ديگر روزنامه‌نگاري آماتوري يك اتهام نيست يك حقيقت است. بايد قبول كرد كه روزنامه نگاران آماتور و شهروندان روزنامه‌نگار به صحنه‌ آمده اند. بايد آنها را باور كنيم و به روزنامه نگاري آماتوري اعتماد پيدا كنيم همانطور كه امروز سي‌ان‌ان و هزاران رسانه ديگر اين‌كار را كرده‌اند.

-----------------------
*نویسنده وبلاگ روزنامه نگار نو

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

به زمانه >جای دیگری برای این کمنت متاسفانه نیافتم.
شاید بد نباشد برخی برگزیده های وبلاگی هررزوه خود را طبقه بندی کنید مثل برگزیده های وبلاگی خنده دار یا هپروتی. عجب برگزیده هایی!

-- علیرضا ، Aug 27, 2007 در ساعت 07:08 AM