رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۶ آذر ۱۳۸۵

حقوق بشر در زمانه ما

نگاه به جهان از منظر حقوق بشر می تواند بسيار نااميد کننده باشد. از زمان تصويب اعلاميه جهانی حقوق بشر تا کنون دهها جنگ بزرگ در جهان اتفاق افتاده است، صدها هزار نفر در معرض کوچ اجباری قرار گرفته اند، امنيت ميليونها انسان به خطر افتاده است، زندانيان بسياری در معرض تحقير و توهين و شکنجه های روانی و جسمی قرارداشته اند، محاکمه های ناعادلانه بی شماری در کشورهای مختلف جهان برپا شده است، زنان بسياری به زور شوهر داده شده اند يا در معرض قاچاق و بردگی جنسی بوده اند، ميليونها نفر از حق تحصيل محروم مانده اند، و نيمی از جمعيت جهان از حق حداقل زندگی و بهداشت هم برخوردار نبوده اند. شمار پناهجويان از سالهای تصويب حقوق بشر کمتر نشده است و سطح مهاجرت غيرقانونی به دنبال زندگی بهتر و يا حتی برای گريز از گرسنگی و بيکاری بالاتر رفته است.

با اينهمه، جهان پس از تصويب حقوق بشر جهانی روادارتر و انسانی تر شده است. بسياری از اين اصول يا اصولی ملهم از آن در قوانين اساسی کشورها راه يافته است. تبعيض نژادی به صورت عريان و گسترده خود فاقد مشروعيت شده و محدوده آپارتايد بسيار تنگ شده است. شناخت حقوق مردم در کار و تعطيلات و بازنشستگی و تامين اجتماعی پايه نظام اداری را ساخته است و نظام قاهری که حق مالکيت را از آدمی سلب کرده بود به تاريخ پيوسته است. در زمان تصويب اين اعلاميه هنوز در شماری از کشورهای اروپايی هم زنان حق رای نداشتند اما امروز کشورهايی که زنان شان از چنين حقی برخوردار نباشند در سراسر جهان معدودند.

در طول نيم قرن گذشته بسياری از دول تصويب کننده اعلاميه، خود در مقام ناقضان آن عمل کرده و برای نمونه از رژيم های خودکامه حمايت کرده اند و يا در مورد زياده روی های دوستان خود در نقض حقوق بشر سکوت و مماشات اختيار کرده اند. با اينهمه حقوق بشر امروزه عليرغم همه ناقضان و دشمنان خود گسترش يافته است و به نشانه ای برای توسعه يافتگی و مدنيت تبديل شده است. گرچه با وجود استقرار مساله حق فردی و اجتماعی در جوامع رشديافته هنوز حتی همين جوامع نيز دچار تقسيم بندی های درجه يک و درجه دو بين شهروندان خود هستند و يا دولتهای آنها می توانند برای حفظ حقوق خود حقوق مردمان ديگر را زير پا بگذارند.

در نقشه تاريخی و امروزين حقوق بشر ايران نيز موقعيت خاص خود را دارد. توجه به حقوق بشر در ايران جوان است زيرا تا زمان انقلاب کمتر کسی از اين منظر به منافع و حقوق اجتماعی می انديشيد. اما در سالهای اخير گروهها و نهادهای بسياری به وجود آمده است که به اين يا آن صورت مستقيم و غيرمستقيم به گسترش حقوق بشر می انديشند. ولی جای آن است که موضوع فعاليتهای حقوق بشری از سر تا پا بار ديگر مورد بررسی و بازنگری قرار گيرد. روشهای کهنه شده تجديدنظر شود و روشهای نو و کارآمد به کار گرفته شود.

محدود کردن حقوق بشر به حقوق سياسی نيز محدود کردن گستره عام حقوق بشر است. حقوق بشر بايد حقوق همه بشر باشد و نه نخبگان سياسی. و تا زمانی که همه افراد و خاصه عامه مردم زير چتر حقوق بشر خود را نيابند کمتر می توان اميد داشت که مفاهيم حقوق بشری عموميت پيدا کند و اين عموميت و آگاهی به نوبه خود دست ناقضان را برای زير پا گذاشتن حق مردم ببندد.

در بازنگری روشهای آموزش و حمايت از حقوق بشر بايد نقش بيشتری نيز برای رسانه های آزاد و مستقل قائل شد و نيز انديشمندانی که بدون آنکه فعال حقوق بشر شناخته شوند قادر بوده اند به مردم کمک کنند درک بهتری از مقوله حق و حقوق خود پيدا کنند. چنانکه دکتر عبدالکريم سروش با بحث حق و تکليف خود نقش مهمی در تغيير اذهان ايرانيان مذهبی داشته و زمينه فکری مهمی را در مطالبه حقوق فردی بنيان گذاشته است. گروههای چپ نيز تحول فکری خود به سمت دفاع از حقوق بشری را وامدار تجديدنظرطلبان خود هستند که اين گام بزرگ را در جدا شدن از گفتمان های انقلابی گذشته برداشته اند.

در عين حال به دليل جوانی انديشه دفاع از حقوق بشر در ايران و هم-زمانی آن با انديشه های بازمانده از انقلاب يا اصولا به دليل آنکه گروه بزرگی از مدافعان امروز همان انقلابيون ديروزند، دفاع از حقوق بشر در ايران نياز به خانه تکانی از روشهای انقلابی دارد تا هر چه بيشتر به يک جنبش اجتماعی تبديل شود.

رسانه ها و انديشمندان مستقل در کنار فعالان و نهادهای حقوق بشری می توانند به نتيجه بهتر و فراگيرتری برسند. اما خطا خواهد بود که استقلال رسانه ای و فردی را با دنباله رو خواستن رسانه و فرد از فعاليت های حقوق بشری گروههای معينی مخدوش کنيم. حقوق بشر تنها از راه کمپين يا بسيجگری سياسی تامين نمی شود. کافی است نگاه کنيم که عرف های اجتماعی حتی اگر دولتها موافق تغيير آن به سوی حقوق بشر باشند به اين آسانی تن به تغيير نمی دهد - مثلا قتلهای ناموسی يا ازدواجهای اجباری و ختنه دختران که حتی در اروپا هم با وجود قوانين سخت حمايتی اتفاق می افتد. مساله دولت و همسويی آن در حمايت از حقوق بشر البته بسيار مهم است اما مثلا در خشونت خانوادگی عليه زنان چه بسا زنان بزرگتر فاميل نقش مهمتری داشته باشند تا فلان دستور و بخشنامه دولتی يا قانونی که روی کاغذ مانده است.

هر نوع تلاش برای گسترش حوزه آگاهی عمومی از حقوق اجتماعی در قالب حق های عام بشری نيازمند نوعی تجديدنظر در استراتژی و تاکتيک است. اگر حقوق بشر حقوق همه بشر باشد درست تر آن است که موضوعاتی از اين حقوق که به بيشترين افراد جامعه مربوط می شود در اولويت قرار گيرد و بهبود شرايط در آن زمينه ها به هدف اصلی تبديل شود. از همين منظر است که مبارزه با فقر به عنوان عام ترين مساله جهانی به دستور کار حقوق بشری سازمان ملل متحد تبديل شده است. مبارزه ای که نشان می دهد تبعيض، به عنوان ريشه فقر، هنوز مهمترين مساله حقوق بشری است – امری که تنها يک بخش از آن تقريبا حل شده است: تبعيض نژادی.

رفع تبعيض نقطه مشترک حقوق بشر و دموکراسی است. جايی که رسانه می تواند از راههای مختلف به آن نزديک شود بدون آنکه کار رسانه ای را با اکتيويسم سياسی آميخته باشد.

مهدی جامی
mehdi.jami@gmail.com

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

با سلام
شايد جای نا مناسبی نباشد برای طرح سووالی
چقدر راديو زمانه بازديد کننده دارد .و چند درصد انها به گذاشتن کمنتی در رقسمتهای متفاوت ميپردازند؟ ايا اين تعداد کمنت که ديده ميشود برای سايتی که در ديد عمومی قرار دارد کمی عجيب نمينمايد.

سوالی را در قسمت گزارش ويژه مطلب / توهين انکار ناپذير / گذاشته بودم که هنوز بعد چند روز ديده نشده است.

اول ميخواستم بپرسم وقتی مقاله ا ی نگاشته ميشود نام نويسنده بنام تيتر ان سايت به نمايش گذاشته ميشود؟ و ميخواستم بپرسم درين مورد خاص معنی و علت ان چيست؟و ايا اين به معنی تاييد نظر همه ی نويسندگان راديو زمانه با مطلبی که تحت نام زمانه منتشر ميگردد است؟

سواال سوم اينکه اين توصيف نويسنده (ی پنهان شده) را نفهميدم / در موضعگيری حاد در مقابل يک رويداد/ منظور نويسنده از حاد بودن و قرار دادن ان کنار يک رويداد چگونه بوده اين درحاليستکه مقاله مذکور بيشتر به باز کردن و ديد واقعگرايانه ی رويداد مذکور پرداخته است و دوم اينکه نويسنده چه منظور و انتظار ی از اين توصيف خود در / اعتدال در روش و موضعگيری و داشتن روحيه انتقادی همه جانبه نگر/ در ان نوشته داشته اند و مقاله نويس گاردين بايد در کجای ان اعتدال دلخواه نويسده ی زمانه می ايستاد؟
موفق باشيد
----------------------------
سايت زمانه حدود 400 هزار بازديد کننده در ماه دارد. در مورد کامنت اين به خوانندگان بستگی دارد که مايل به گذاشتن کامنت باشند يا نه ولی معمولا همين وبلاگ و بخش کلاغستون و همچنين خارج از سياست و خبر اول بيشترين کامنت ها را می گيرند. در باقی بخش ها هم کامنت به نوع خواننده ای که مراجعه می کند بستگی دارد مثلا مقايسه کنيد محتوای کامنتهای نيلگون و انديشه زمانه را با ساير بخش ها. آنجا بحث بيشتر در می گيرد. در باره مطلب گاردين هم ما کار خود را که اطلاع رسانی است انجام داده ايم و نمونه ای از افکار عمومی اروپا را به نمايش گذاشته ايم. هيچ مطلبی نظر زمانه نيست مگر در وبلاگ زمانه بيايد و يا به آن تصريح شود. نهايتا اينکه پابليش کامنت ها زمان می برد چون در حال حاضر نيروی ما بيشتر صرف راديو می شود و آنلاين زمانه با تلاش يکی دو نفر اداره می شود که به همه کارها نمی رسند. ولی انتقاد شما به جای خود درست است. اميدواريم در سال بعد ميلادی نظم دلخواه در آنلاين و در تماس متقابل با کاربران بيشتر شود. - زمانه

-- Alireza ، Dec 15, 2006 در ساعت 07:24 PM

ممنون از توضيحتان.
شايد بهرحال من بد فهميده باشم . نظر شخصيم را اينجا مياورم و اميدوارم منتشر گردد./
در خصوص مطلب مذکور پاسخ شما کاملا پارادکس دارد و ابزار ساز است. با توجه به سخن خود شما /
هيچ مطلبی نظر زمانه نيست مگر در وبلاگ زمانه بيايد و يا به آن تصريح شود./
اولا مطلب مذکور در قسمت وبلاگ زمانه نيامده است ولی نام زمانه انجا ذکر شده است . دوم اينکه چگونه ميتوانيد يک تحليل شخصی را زير برچسب اطلاع رسانی بياوريد. من فکر ميکنم اطلاع رسانی توصيف خاص خود را دارد و هنگامی مطلبی با تحليل و ديد فردی شخصی شروع ميشود و است از ان چهارچوب خارج ميشود. و چگونه انرا با /ما /و فعل/ کرديم/ مياوريد درحاليکه نه جای ان در وبلاگ زمانه بوده و مطلب ان کاملا با تحليل فردی شروع شده و فقط ترجمه خالص انجا قرار ندارد. و پذيرش ان تحليل يا عدم تاييد و نقد ان هم ازادی فردی هر خواننده ايست. مگر اينکه بگوييم خواننده بايد پاسخ شما به کمنت اوليه مرا درين خصوص دربست بپذيرد و گفته شود چرا اينقدر درين مورد اصرار ميشود؟
انچه اکنون انيجا نوشتم فقط اشار ه به تضاد اشکار موجود در پاسخ شما ميباشد و نه اصراری است و غرضی درين باره . اميدوارم انچه بصورت تئوری در قسمت انديشه ی زمانه مدتيست به درستی تدريس ميگردد در راديو زمانه در عمل قابل مشاهده و پذيرش باشد

-- Alireza ، Dec 15, 2006 در ساعت 07:24 PM

man mikhastem begam ke in radiozamaneh tanha radioist ke rooye internet man goosh mikonam khesh khesh dare hala nemidonam irad az koja ast barnamehatoon kheili khoobe va muzikhaye kheili khoobi dar radiozamaneh migzarid vali badbaztaneh in moshkel niz hast.

-- mohsen ، Dec 17, 2006 در ساعت 07:24 PM