رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۰ خرداد ۱۳۸۶

نجف دوم یا خونین شهر فراموش‌شده

اردوان روزبه
ardavan.roozbeh@gmail.com

گزارش را از اینجا بشنوید.

در بخش اول کمی از پرسه‌زدن‌هایم در شهری که خاطرات روزهای دوری را در آن داشتم گفتم و از مردمی گفتم که صبورند و خون‌گرم. از این که امروز خرمشهر چگونه است. دردهایی که هر روز زندگی را بر آن‌هایی که پشت‌شان در جنگ نشکست، سخت‌تر می‌کند. این بخشی دیگر از حرف‌های خرمشهر است. در بخش قبل مشکلات شهری را مرور کردم از آب شرب مردم و برقی که هر وقت می‌خواهد می‌آید و می‌رود گفتم و حالا بازسازی.


عکسها از اردوان روزبه - زمانه

بازسازی: عکس‌ها و دیده‌ها گواه آن است که حتماً بازسازی در خرمشهر انجام شده است. چون من بین تله خاکی که در خونین شهر سال 65 دیده بودم و خرمشهری که اینک می‌بینم تفاوت‌هایی قائل هستم. ساخت بلوار ساحلی و پل جدید، آسفالت چند خیابان اصلی که اینک هموار شده است چیزهایی نیست که بشود انکار کرد. اما این ساخت‌وسازها برای سامان دادن به زندگی مردم یک شهر کافیست؟ و شهری که نزدیک دو دهه از آغاز بازسازی‌اش می‌گذرد باید همین باشد که می بینیم؟ پس بودجه‌های اختصاصی و شعارها همین قدر توانسته است کار کند؟ روی دوم شهر در پس‌کوچه‌ها است. خانه‌های ترکش‌خورده، کوچه‌های ویران، و فاضلابی که در خیابان‌ها جاری است. فؤاد یکی از شهروندان خرمشهری است. او که وقتی در سؤالم از کلمه‌ی «شهروند» استفاده می‌کنم می‌خندد، می‌گوید: «شما اول ببینید تعریف شهروند در مورد ما مصداق پیدا می‌کند بعد از این کلمه استفاده کنید.»

کل مبلغ پرداختی بابت همیاری در بازسازی منازل به هر خانوار هشتصد هزار تومان بوده است که این مبلغ نیز در زمانی مشخص داده شده و اینک هیچ مبلغی بابت بازسازی و همیاری به ساکنین این شهر پرداخت نمی‌شود. شهرداری نیز مدعی است بودجه‌ی کافی برای تکمیل پروژه‌های خدمات شهری ندارد. از این بابت است که برخی از کانال‌ها و یا مسیرهایی که در خیابان‌ها کنده شده نزدیک به چهار سال است که به حال خود رها شده. یک کارشناس شهری در پاسخ به این سؤال که چرا این قبیل پروژه‌های عمرانی نیمه‌کاره رها می‌شود اشاره به بحث تولی‌گری و سرویس‌های شهری و مدیریت کلان شهری می‌کند. او معتقد بود: «در شهری که بعد از آغاز بازسازی تا کنون بیست شهردار در آن عوض شده، چگونه توقع دارید که یک پروژه به اتمام برسد. در نظر داشته باشید متوسط عمر کاری هر شهردار تقریباً کمتر از یک سال می‌شود.» همین کافیست که کانال خیابان فردوسی که روزگاری خیابان اصلی این شهر بوده است نزدیک به چهار سال نیمه‌کاره رها شود. در حال حاضر نیز یکی از معاونین شهرداری به نام کارآموزیان سرپرستی شهرداری خرمشهر را به عهده دارد و بنا بر گفته‌ی مردم بعد از افشای پرونده اختلاس شهردار قبلی، هویزاوی، هنوز کسی به مدیریت شهری آن گمارده نشده است.


رونق اقتصادی: در پیش از انقلاب خرمشهر بی‌شک یکی از پررونق‌ترین بندرهای ایران بوده است. نزدیکی به کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس، هم‌جواری با رودخانه‌های عمیق (که مهم‌ترین آن اروندرود بوده)، اتصال به خط آهن ایران برای ترانزیت ریلی و حمل کالا مستقیماً از این بندر به سایر مناطق از جمله دلایل رونق بوده است. شکی نیست شهری که در زمان آغاز جنگ نزدیک به 150هزار نفر ساکن داشته است ارزش‌های اقتصادی‌اش برای حکومت وقت و سایر کشورها پوشیده نبوده. پیش از انقلاب در ایران حدود 14 کشور خارجی نمایندگی در این شهر داشته‌اند و با توجه به نزدیکی آبادان و خرمشهر دومین فرودگاه بین‌المللی ایران بعد از تهران در مجاورت این شهر بوده است. به قول یک خرمشهری: «آمو! از هر جای ایران کسی برای کار درمی‌موند میومد خرمشهر، چون واسه همه اینجا همیشه کار بود.»

اما امروز خرمشهر با بحران بیکاری و فقر اقتصادی دست به گریبان است. بالاترین آمار خانواده‌های تحت پوشش کمیته‌ی امداد امام و بهزیستی متعلق به این شهر است. بسیاری از جوانان این شهر برای گذران زندگی به بندرعباس و اهواز و بوشهر می‌روند. حتا گروه‌های بازسازی که از سایر شهرها در این شهر مستقر می‌شوند نیروی کار را از شهرهای خود می‌آورند.


کاظم بچاری، 27ساله و متخصص جوشکاری سطح و عمق آب است. او که اینک در شیفت شب بر روی یک یدک‌کش در حال بازسازی کار می‌کند هر شب بین 8 تا 10 ساعت کار جوشکاری انجام می‌دهد. در ابتدای جنگ به دنیا آمده و کودکی را در آوارگی گذرانده. او بابت این کار ساعتی هزار تومان حقوق می‌گیرد. بدون بیمه و مزایا. در حالی که حقوق یک متخصص در این رشته حداقل سه برابر این مبلغ است. کاظم اشاره می‌کند: «من شبانه‌روز کار کنم اما با توجه به تعطیلی‌ها حقوقم به پانصد تومان هم نمی‌رسد. چند سالی می‌شود که ازدواج کرده‌ام و یک فرزند دارم. خرج و دخلم کفاف نمی‌دهد. اگر بخواهم از مشکلات بگویم از کجایش شروع کنم؟ اینجا مشکلات زیاد است. همه چیز گران است، کار هم نیست. سوم خرداد که می‌شود، هر دفعه آقایان می‌آیند و می‌گویند ما این کار را می‌کنیم، آن کار را می‌کنیم، اما به هیچ جایش نمی‌رسند و می‌روند تا سوم خرداد سال بعد.»

به نوشته‌ی روزنامه اعتماد دوشنبه 7 ارديبهشت، آيت‌الله سيد ابوالحسن نوری، امام جمعه و نماينده ولی‌فقيه در خرمشهر طی سخنانی گفت: «چگونه وجدان شما مسؤولان از فقر و بيکاری در خرمشهر راحت است؟» وی ضمن انتقاد به اقدامات دولت در حذف تسهيلات بازرگانی در بندر خرمشهر گفت: «برای من هنوز روشن نشده که چرا مسؤولين توجه لازم را به اين شهر نمی‌کنند.» وی که در جمع گروهی از مردم شهرستان خرمشهر سخن می‌گفت، اضافه کرد: «همه می‌دانيم اين شهر مؤسسات اقتصادی کم دارد و نسبت به جمعيت شهر، واحدهای تأمين‌کننده‌ی کار و مايحتاج مردم خيلی کم است. لذا نرخ بيکاری در خرمشهر بسيار بالا است و در اين چند سال چيزی که می‌شد تنها دلخوشی مردم باشد همين 30 درصد معافيت بازرگانی بود که تا حدی توانسته بود عده‌ای را مشغول کار کند. حال سؤال ما اين است که مسؤولين در بالا چه فکر می‌کنند که اين چنين نسبت به خرمشهر عمل می‌کنند؟»


اینک خط آهن استراتژیک خرمشهر تقریباً تعطیل است و با دلیل عدم لایروبی کارون کشتی‌رانی در این معبر در پایین‌ترین حد ممکن است. از طرفی هم همین سوءمدیریت‌ها نیز مزید بر علت شده. در گذشته یکی از عوامل رونق اقتصادی در این شهر امکان کشتی‌رانی از اروند به کارون تا اهواز بود که به دلیل ساخت پل‌های کوتاه که امکان عبور کشتی‌ها را سلب کرده این ارزش اقتصادی نیز از میان رفته است. بماند که کاهش سی درصدی که به نرخ گمرکات در این بندر برای جذب سرمایه و گردش مالی هم داده می‌شد اینک نیز قطع شده است.
بهداشت و درمان: محدودیت در مراکز درمانی، نبود پزشکان متخصص، و افزایش آلودگی‌های زیست‌محیطی بیماران را حداقل تا اهواز می‌کشد. اگرچه بیمارستانی که در 6 سال قبل کانادایی‌ها در آبادان ساخته بودند چندی قبل به مکانی بزرگ‌تر منتقل شده است که امکانات بیمارستانی را در اختیار مردم این منطقه قرار می‌دهد اما سطح کیفی آن بنا بر اظهار مردم در حدی نیست که بتوانند برای درمان بیماری‌ها به صورت تخصصی به آن رجوع کنند. اینک همان بیمارستان سابق کانادایی‌ها مقر یکی از یگان‌های سپاه است.

اوقات فراغت: لب کارون، بلوار ساحلی، شنا در ظهرهای تب‌دار خرمشهر و آب گل‌آلود کارون و موتورسواری. همین! این یعنی مشروع‌ترین تفریحات سالم خرمشهری‌ها. البته دو سینما هم در خرمشهر وجود دارد. نه هوای مناسب و نه محیط مناسب ظاهراً این دو سینما فقط اسمشان «سینما» است و بس. خوب این قسمت خوب اوقات فراغت در خرمشهر است، قسمت‌های دیگری هم هست. این روزها مصرف مواد مخدر در خرمشهر رشدی آسانسوری دارد. تریاک، هروئین، و مواد مخدر شیمیایی که به دلیل ارزان بودن کم‌کم دارد برای خودش جا باز می‌کند. سی‌دی و فیلم و دی‌وی‌دی غیرمجاز و مشروب هم که هر روز بیشتر از دیروز. به قول یک جوان خرمشهری: «خوب چی کار کنیم؟ هر روز که نمی‌شه بلوار ساحلی رو متر کرد...» مردم خون‌گرم خرمشهری می‌گویند اینجا دخترها درگیر خیلی چیزها نیستند اما پیرمردی که مرا سوار ماشین‌اش کرده بود می‌گفت: «آمو! ای مردم ناموس‌پرستن نمی‌خوان چیزی بگن که تف سر بالا بشه، دخترا هم این روزا راهی ندارن. مو خودوم می‌شناسوم یه دختر خرج پنج سر عائله می‌ده...» می‌گویند روزگاری به خرمشهر می‌گفته‌اند «نجف دوم». وقتی از یک کارگر هتل صحت حرف‌های پیرمرد را پرسیدم، چهره در هم کرد و گفت: «امام جعفر صادق می‌گن: فقر که از در بیاد، ایمان از پنجره بیرون می‌ره...»


شلمچه: فرصت‌ها و تهدیدها

چند کیلومتر از خرمشهر بیرون بروی با گذر از یک ایستگاه ایست و بازرسی می‌توان به سمت شلمچه رفت. یادگاری‌های کاروان‌های راهیان نور که هر ساله ایام عید به این مکان می‌آیند در گوشه و کنار دیده می‌شود. صف تریلی‌هایی که بار میل‌گرد، آجر، و وسایل دیگر دارند نشانه آن است که به مرز شلمچه نزدیک می‌شویم. در سمت راست جاده باقی‌مانده‌هایی از دوران جنگ هشت‌ساله‌ی ایران و عراق به چشم می‌خورد که تابلوهایی در نزدیکی آن نشان می‌دهد که این قسمت‌ها توسط بنیاد حفظ آثار جنگ مورد حفاظت قرار دارد. میل مرزی صفر مکانی است که تجار ایرانی کالایشان را با تحویل به طرف عراقی معامله می‌کنند. در زیر یک سایبان کهنه میلیون‌ها تومان کالا رد و بدل می‌شود و تاجرها پولشان را می‌گیرند و جنسشان را تحویل می‌دهند.

قاسمی یکی از تجاری است که به قول خودش هر روز باید تا اینجا بیاید و به روش سنتی تبادل کالا کند: «شما بیایید در گرمای 50 درجه شلمچه و ببینید تاجر ایرانی به روش چندهزار سال پیش معامله می‌کند. این فضا و امکانات ‌شأن تجار ایرانی است؟ این همان روش‌های تشویق است که خبرش را می‌شنویم؟ امروز اتفاقی که در افغانستان و آسیای میانه برای کالای ایرانی افتاده و موجب ورشکستگی تجار ایرانی را فراهم کرده است در عراق در شرف وقوع است. از طرفی هم سرمایه‌گذار خارجی هم رغبتی به سرمایه‌گذاری ندارد. من دوستی دارم که در دبی سرمایه‌گذاری کرده وقتی از او خواستم که در خرمشهر هم سرمایه‌گذاری کند، گفت: در کشوری که یک سرباز می‌تواند هولت بدهد آنجا جای سرمایه‌گذاری نیست. اگر توجه کنید می‌بینید به دلیل مشکلات هر روز رغبت تجار کمتر می‌شود. این یعنی دلیل نبود رونق اقتصادی در شهر خرمشهر.»

یاد باد آن روزگاران یاد باد

درست به فاصله‌ی دویست متر آن‌طرف‌تر از مرز بنای یاد بود شهدای شلمچه است. جایی که با کمی فاصله از مرز و کامیون و تجارت یادمان شهدایی است که روزی مردان دلاور ایرانی بوده‌اند و در برابر یک تجاوز مقاومت کردند. وطن‌پرستانی که فارغ از هر رنگ و نشانی در این گرما از خاکشان دفاع کرده‌اند. مردانی از مرداستان این خاک و بوم. آدم‌هایی رها از هر تعلق. ایرانیان وطن‌پرستی که جان را فدای کشورشان کردند. کنار یک تانک سوخته واقعاً احساس می‌کنم اینجا مرز است. مرزی که خیلی‌ها که اینک تکیه بر صندلی زده‌اند آن سویش را نمی‌بینند.
خرمشهر حدیثی نیست که تمامی داشته باشد. وقتی از حماسه خرمشهر می‌گوییم، از روزگار مردمش نمی‌گوییم. انگار این حماسه بهانه‌ای است برای فراموشی رنج‌های امروز مردمش. بهانه‌ای برای فراموشی آدم‌های شلمچه. گذر از کنار آن‌هایی که نمی‌دانند تاوان چه را پس می‌دهند.

«مدافعان ايراني چنان مقاومت سرسختانه‌ای در اکتبر 1980 از خود نشان دادند که پس از سقوط شهر، ايران نام خرمشهر را به خونين شهر تغيير داد، بلافاصله پس از سقوط خرمشهر، سرفرماندهی عراق برنامه‌ای برای بازديد خبرنگاران غربی ترتيب داد. خبرنگاران شدت و حدت نبردی را که صورت گرفته بود مشاهده کردند. در شهر يک‌صدوپنجاه‌هزار نفری، به سختی می‌‌توان خانه‌ای يافت که آثار خمپاره و گلوله بر ديوارهای آن نباشد، و اين شواهد، حاکی از آن بود که مدافعان ايرانی چگونه خانه‌به‌خانه، از اين شهر دفاع کرده‌اند. يک فرمانده‌ی ارشد عراقی در آن زمان اذعان کرد که ايرانی‌‌ها که اغلب آن‌ها جوانان پاسداران و فاقد تجربه هستند، تا پای جان برای دفاع از خرمشهر مقاومت کرده‌اند.»
--آلکس افنای، خبرنگار آسوشيتدپرس.




----------------------------------------

بخش پيشين : خرمشهری را که خدا آزاد کرد، چه کسی آباد کند؟

Share/Save/Bookmark