رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۳ آذر ۱۳۸۹

انتقاد سفیر بریتانیا و تیرگی روابط

سراج‌‌الدین میردامادی
seraj.mirdamadi@radi­ozamaneh.com

انتشار یادداشت سایمون گس، سفیر بریتانیا در تهران، در وب‌سایت سفارت این کشور به مناسبت روز جهانی حقوق بشر و انتقاد از وضعیت حقوق بشر در ایران، واکنش شدید دولت ایران و رسانه‏های هم‏سو را برانگیخت.

Download it Here!

واکنش ایران نسبت به یادداشت سفیر بریتانیا تا بدان‌حد بوده که زمزمه‏ی تنزل سطح روابط با این کشور پرنفوذ اروپایی، در مجلس و سایر ارکان حکومت نیز شنیده شده است.

از دکتر رضا تقی‏‏زاده، استاد دانشگاه و تحلیل‏گر سیاسی مقیم گلاسکو پرسیده‌ام: آیا اعتراض یک مقام دیپلماتیک به این شکل و با نگارش یادداشتی انتقادی درباره‌ی وضعیت حقوق بشر در ایران، سابقه‏ داشته است یا نه؟ آیا اقدام سفیر بریتانیا حامل پیام خاصی در زمینه‏ی روابط دو کشور است؟


رضا تقی‌زاده

البته کار آقای سایمون گس بی‏سابقه نیست، ولی در مناسبات دیپلماتیک، معمولاً سفیر یک کشور سعی در نزدیک کردن مناسبات می‏کند، اما مورد ایران، موردی استثنایی است.

از دید مقامات جمهوری اسلامی، این حرکت، نشانه‏ی نگرشی تازه به وضعیت داخلی ایران است. در واقع همان سوءظنی که از پیش داشته‏اند را تقویت می‌کند که چنان‏چه ما مسئله‏ی اتمی را با جامعه‏ی جهانی و با غرب حل کنیم، مسائل مربوط به حقوق بشر به عنوان موضوع بعدی داغ خواهند شد. این مسئله مناسبات را همین‏طور تیره‏تر خواهد کرد و یا در همین وضع نگاه خواهد داشت. درواقع این گمانه را در جمهوری اسلامی تقویت می‏کند.

البته به‏صورت خاص می‏شود گفت که این نوع نگرش ممکن است از طرف آمریکا و بقیه‏ی کشورهای اروپایی هم مورد استفاده قرار بگیرد و به‏هرحال نگاه تازه‏ی جامعه‏ی جهانی به جمهوری اسلامی و مناسبات داخلی او باشد.

به‏طور خاص اما مناسبات بریتانیا به عنوان یک کشور اروپایی با ایران، مناسبات خوبی نبوده است. این مناسبات از زمان شروع دولت دهم، یعنی بعد از برگزاری انتخابات دهمین دوره‌ی ریاست جمهوری در ایران و بعد از آمدن آقای گس، به مرحله‏ی تازه‏ای رسیده است. دولت محافظه‏‏کار بریتانیا، به نخست‏وزیری دیوید کامرون هم خیلی موافق توسعه‏ی مناسبات با ایران نیست.

در زمان دولت کارگری گوردون براون نیز به‏دنبال بلوکه کردن نزدیک به دو میلیارد دلار دارایی‏های ایران که دولت بریتانیا با استناد به یکی از مقررات داخلی این کشور، به آن مبادرت کرده بود و نارضایتی زیادی در ایران ایجاد کرد، مناسبات ایران و انگلیس به حداقل ممکن تنزل پیدا کرد. اوایل سال جاری، چهار وزارتخانه در مجلس اعلام کردند که مشغول بررسی کاهش سطح مناسبات خود با بریتانیا هستند.
این تهدید را دوباره ایران تکرار کرده است، اما علی‏رغم نارضایتی شدیدی که جمهوری اسلامی از مناسبات با انگلیس دارد، به‏نظر نمی‏رسد در شرایط فعلی، قادر به کاهش سطح مناسبات برای درازمدت و یا قطع این مناسبات باشد.

قطع مناسبات سیاسی با بریتانیا، شروع قطع مناسبات سیاسی با بقیه‏ی کشورهای اروپایی است و همان‏طور که گفتم، به علت طبیعت اقتصادی- تجاری و به علت وضعیت کنونی ایران، امکان خطر کردن و به سمت این گزینه رفتن، برای ایران بسیار پرهزینه خواهد بود.

در یادداشت سفیر انگلیس در تهران، به مسئله‏ی حقوق بشر به عنوان یک مسئله‏‏ی جهانی اشاره می‏شود، اما جمهوری اسلامی، مسئله‏ی حقوق بشر را امری داخلی می‏داند. این تفاوت دیدگاه در عرصه‏ی بین‏الملل چگونه ارزیابی می‏شود؟ آیا مسئله‏ی حقوق بشر در یک کشور، مسئله‏ی داخلی آن کشور محسوب می‏شود یا مسئله‏ای جهانی است؟

وقتی به سابقه‏ی ۲۵۰۰ ساله‏ی حقوق بشر و بیانیه‏ی کورش رجوع می‏کنیم، می‏بینیم که این مسئله شکل عمومی دارد. این موضوعی است که آقای سایمون گس هم به آن اشاره می‏کند و آن را از حیطه‏ی مسائل داخلی ایران خارج نگاه می‏دارد. او تاکید می‏کند که بدون استناد به مسائل خاص و قوانین داخلی، تضییع حقوق بشر قابل‏ توجیه نیست. البته هم آقای بروجردی در مجلس و هم آقای لاریجانی، برادر رئیس مجلس که مسئول کمیسیون حقوق بشر ایران است، سعی کردند توضیحاتی بدهند، ولی دامنه‏ی اتهام را فقط به مقابله‏ی دولت بریتانیا با دانشجویانی که معترض به افزایش حق ثبت‏نام‏شان هستند، محدود کردند.

نمی‏شود حقوق بشر را در یک جامعه، موکول به قوانین داخلی دانست و کشورهای خارجی را از آن کنار نگاه داشت. چنان‏چه وقتی در آفریقا جنگ داخلی صورت می‏گیرد و حقوق مردم آن تضییع می‌شود، هنگام گسترش بحران حقوق بشر در کشوری مانند سودان، یا نمونه‏هایی مانند زیمبابوه یا دیگر کشورهای کوچک که در طول دهه‏ی گذشته شاهد خونریزی‏های داخلی و محاکمه‌های متعددی بوده‌اند، جامعه‏ی جهانی واکنش نشان می‏دهد.

ما نمی‏توانیم بگوییم که جامعه‏ی جهانی نسبت به تضییع حقوق بشر در بقیه‏ی کشورها مسئول باشد، ولی در مورد ایران، این مسئولیت را به عنوان مداخله در امور داخلی خودمان تلقی کنیم. این نوعی برخورد اقتدارگرایانه با مسئله‏ی حقوق بشر است و جامعه‏ی جهانی این قضیه را به این صورت هضم نمی‏کند.

در خود انگلیس، در خصوص رابطه‏ با دولت محمود احمدی‏نژاد چه نظری وجود دارد؟ آیا دستگاه دیپلماسی دولت انگلیس، به‏ویژه دولت جدید دیوید کامرون، در خصوص سطح روابط، تمایل دارد به همین شکل ادامه بدهد؟ آیا اگر پرونده‏های هسته‏ای و سایر موضوعات به جاهای وخیم‏تری بکشد، زمینه‌ی تنزل روابط در خود دستگاه دیپلماسی انگلیس هم وجود دارد یا خیر؟

بریتانیا نمی‏خواهد پیشگام این کار باشد ولی در خط اول و مقدم این کار قرار دارد. در هر حال اگر برنامه‏های اتمی ایران از راه‏های متعارف و در نتیجه‏ی اعمال فشارهای اقتصادی، به نتیجه‏ی مطلوب جامعه‏ی جهانی نرسد، خط بعدی فشارها شاید رنگ سیاسی به خود بگیرد. در این مورد، شاید کاهش سطح مناسبات سیاسی با ایران، مورد توجه جامعه‏ی جهانی و به‌خصوص جامعه‏ی اروپا قرار بگیرد.

ما این تنزل سطح مناسبات با ایران را در گذشته هم شاهد بوده‏ایم. بعد از این‏که ایران سفیر کانادا را اخراج کرد، جامعه‏ی اروپا به عنوان یک واکنش، به احضار سفیرهایش مبادرت ورزید؛ آن‌هم بر سر موضوع خاصی که جنبه‌ی حقوق بشری داشت و یک خبرنگار ایرانی- کانادایی در ایران به قتل رسیده بود.

در این مورد خاص شاید آنها می‏خواهند جمهوری اسلامی این زنگوله را به گردن گربه بیاندازد. یعنی اگر قرار است در خط بعدی، جامعه‏ی اروپا به کاهش سطح مناسبات با ایران فکر کند، پیشگامی این کار به جمهوری اسلامی واگذار بشود.

ولی تصور می‏کنم که جمهوری اسلامی هم با درک هزینه‏های فوق‏العاده سنگین تغییر مناسبات با جامعه‏ی اروپا، خیلی آماده‏ی این کار نباشد. تهدیدهایی در مجلس صورت می‏گیرد؛ تظاهرات پراکنده‏ای از طرف دانشجویانی که به‏هرحال سازمان داده شده‏اند، صورت می‏گیرد، ولی در نهایت، بسیار بعید به‏نظر می‏رسد که تغییر مناسبات با جامعه‏ی اروپا، از جمله انگلیس، در دستور کار دیپلماسی امروز ایران قرار داشته باشد.

Share/Save/Bookmark