رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۵ فروردین ۱۳۸۹
گفت‌وگو با علی‏رضا نامورحقیقی، استاد دانشگاه در کانادا و تحلیل‌گر مسائل سیاسی

سال ۸۹؛ سال افول موقعیت احمدی‌نژاد

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

در ارزیابی تحولات سال آتی و بررسی چشم‏اندازهایی که در صحنه‏ی سیاست ایران محتمل هستند، موقعیت آقای محمود احمدی‏نژاد به عنوان رییس جمهوری که از جنجالی‏ترین انتخابات ایران برآمده است، می‏تواند مورد توجه خاص قرار بگیرد.

Download it Here!

بسیاری از صاحب‏نظران معتقدند که موقعیت ایشان نزد آقای خامنه‏ای، برخلاف ماه‏های اولیه‏ی پس از انتخابات که همواره با پشتیبانی و حمایت جدی او روبرو بود، در حال تضعیف است و آقای خامنه‏ای مدت‏ها است که حمایت آشکاری از شخص رییس جمهور ندارد.

سخن‏رانی آقای خامنه‏ای در اولین روز سال نو در شهر مشهد، به این برداشت، قطعیت بیشتری بخشید.
گفت‏وگوی امروز من با آقای علی‏رضا نامورحقیقی، استاد دانشگاه در کانادا، در همین زمینه است.


بسیاری از صاحب‏نظران معتقدند که موقعیت محمود احمدی نژاد نزد آیت الله خامنه‏ای، برخلاف ماه‏های اولیه‏ی پس از انتخابات در حال تضعیف است

آقای حقیقی معتقدند که آقای احمدی‏نژاد برای حفظ موقعیت خود، در سه زمینه یا با سه گروه مشکل دارد:

آقای احمدی‏نژاد با جناح‏های اصلاح‏طلب هم مشکل مشروعیت دارد، هم مشکل کارآمدی. این دو مشکل با نیروهای دانشگاهی خود را بیشتر نشان می‏دهد.

با نیروهای بوروکرات تحصیل‏کرده‏ای که خیلی به دنبال سیاست نیستند؛ مانند سرمایه‏داران صنعتی، سرمایه‏گذاران و کسانی که مسأله‏شان بیشتر منافع خودشان است نیز مشکل کارآمدی دارد.

این گروه در مجموع خود، به طور جدی معتقد است که دولت کنونی دولت کارآمدی نیست و یکی از مصداق‏های این ناکارآمدی آن است که نمی‏تواند از نیروهای متنوعی برای اداره‏ی کشور استفاده کند.

این‏ها مجموعاً یک زمینه و یک گروه اجتماعی هستند؛ و گروه دوم؟

گروه دوم در درون اصول‏گرایان هستند که معتقدند ناکارآمدی دولت، مردد بودن، شتاب‏زدگی و توهمی که دارد موجب شده که با دولت مشکل داشته باشند.

دولت آقای احمدی‏نژاد الان درصدد آن است که منشور مدیریت جهانی را تهیه کند. در حالی که در اداره‏ی بسیاری از حوزه‏های اقتصادی خود با انتقادهای جدی از میان جناح‏های اصول‏گرا روبرو است.

چنین شکافی در حال حاضر بین آقای احمدی‏نژاد که به طور جدی دستور داده است، منشور مدیریت جهانی را تدوین کنند و اصول‏گرایانی که معتقدند فعلا آقای احمدی‏نژاد سرکار است و باید تحمل‏اش کرد، وجود دارد.

پس اصول‏گرایان هم با ایشان مشکل کارآمدی دارند.

بله مشکل کارآمدی دارند و در عین حال نمی‏خواهند آینده‏ی جمهوری اسلامی و آینده‏ی جناح خود را در سبد آقای احمدی‏نژاد بگذارند. آن‏ها کم‏کم دارند مرزبندی‏های‏شان را بیشتر می‏کنند.

علاوه بر این دو گروه – در درون حاکمیت - نهادهای قدرت و نهادهایی که در حوزه‏های اصلی تصمیم‏گیرنده هستند هم با احمدی‏نژاد مشکل دارند. نهادهایی مانند نهاد رهبری، سپاه پاسدارن و… هم بعد از حوادثی که اتفاق افتاده و رفتارهای تک‏روانه‏ی آقای احمدی‏نژاد یا صحبت‏های رییس دفتر ایشان، آقای مشایی، با احتیاط برخورد می‏کنند.

این است که در چهار ماه گذشته اولاً هیچ صحبتی در حمایت از دولت از سوی نهاد رهبری انجام نگرفته است. افرادی مانند فرمانده‏ی سپاه پاسداران، آقای جعفری هم دیگر مستقیماً صحبتی در حمایت از آقای احمدی‏نژاد نمی‏کنند.

مساله‏ی آن‏ها نظام و مقابله با مخالفین است ولی مساله‏شان دولت نیست. این نهاد‏ها دولت آقای احمدی‏نژاد را یک دولت گذار برای این که اهدافی در جهت یک تحول استراتژیک محقق شوند، دیده‏اند. اما احساس امروزشان این است که این دولت دارد خود آن‏‏‏ها را تبدیل به پل می‏کند.

چه نشانه‏ای برای این برداشت وجود دارد؟

گفته‏ی آقای مشایی است که به نظر من خیلی جدی گرفته شد. ایشان گفت: «دعواهای بعد از انتخابات، دعواهای مقامات بالای نظام است و دولت دارد با زرنگی کار خود را انجام می‏دهد» در حقیقت، هدف دولت این بود که جا خالی بدهد و همه‏ی بحران‏ها را به دیگر نهادهای قدرت مانند قوه‏ی قضاییه و… منتسب کند. اما آن‏ها هم دارند با این قضیه برخورد می‏کنند.

در مورد مشکل نهادهای قدرت با آقای احمدی‏نژاد و به خصوص در ارتباط با نهاد رهبری، صحبت‏های اخیر آقای خامنه‏ای در مشهد، توجه را به همین نکته‏ای که گفتید، جلب کرده است. آقای خامنه‏ای در رابطه با به‏خصوص طرح یارانه‏ها به نکاتی اشاره کردند. آن را شما چگونه ارزیابی می‏کنید؟

آن‏چه آقای احمدی‏نژاد در رابطه با مساله‏ی رفراندوم، قطعا بدون هماهنگی با نهادهای دیگر مطرح کرد، در حقیقت با این هدف بود که آن‏ها را در برابر عمل انجام شده قرار بدهد و می‏خواهد کلیت قدرت نظام را پشت سر خود بیاورد.


علی رضا نامور حقیقی می‌گوید ممکن است مجلس به سمت طرح عدم کفایت احمدی نژاد برود

اشاره‏‏تان به این است که آقای احمدی‏نژاد مساله‏ی رفراندوم را در یک برنامه‏ی زنده‏ی تلویزیونی مطرح کردند؟

آقای احمدی‏نژاد از این برخوردها در برنامه‏ی زنده‏ی تلویزیونی زیاد داشته است؛ مانند وزرای زن و … و چون برنامه‏ی زنده است، طبیعی است که بعداً مشکل ایجاد می‏شود. به‏‏خصوص توهین‏هایی که به اقتصاد‏دانان و کارشناسان اقتصادی مجلس کرد که در بخش‏های دیگر خبری تلویزیون، این قسمت از صحبت‏های ایشان را سانسور کردند.

نکته‏ی اساسی این است که آقای احمدی‏نژاد می‏خواهد کلیت نظام را پشت سر خود بیاورد و خود را شمشیر مُرصع نظام و آخرین تیر ترکش نظام جای بیاندازد. در حالی که به نظر من، الان نهادهای قدرت به این نتیجه رسیده‏اند که این دیدگاه اشتباه است و کم‏کم دارند فاصله‏ای بین خود و آقای احمدی‏نژاد می‏اندازد.

نهاد رهبری هم همین برخورد را با آقای احمدی‏نژاد دارد؟

اگر دقت کنید، در سخنرانی مشهد و در سه ماه گذشته، از مساله‏ی انتخابات دفاع شده است و نه از این که مثلاً رییس جمهور فرد شجاعی است یا فرد کارآمدی است. مساله‏شان کلیت نظام و کلیت انتخابات بوده است؛ نه خود احمدی‏نژاد.

چون احساس‏شان این است که آقای احمدی‏نژاد بر خلاف ادعایی که کرده، در چالشی که آمده دائماً دارد جاخالی می‏دهد و در میدان نبرد می‏خواهد تیرها را حواله‏ی نهادهای دیگر قدرت، مانند قوه‏ی قضاییه، رهبری و یا نیروهای انتظامی بکند.

در اشاره‏ای که آقای خامنه‏ای در سخن‏رانی مشهد خود به طرح تحول اقتصادی کردند، گفتند که همکاری مجلس با دولت لازم است. چون دولت مجری این طرح است و از طرف دیگر گفتند که دولت هم موظف است که مراحل قانونی طی شده را رعایت کند. این اظهارات در داخل، تقریبا همه‏جا به عنوان تاکید آقای خامنه‏ای بر حمایت از مواضع مجلس در مقابل آقای احمدی‏نژاد مطرح شده است. ارزیابی شما چیست؟

دقیقاً همین‏طور است. اولاً به نظر من، نهاد رهبری چندان موافق رفراندوم نیست. تا به حال چنین سنتی در ۳۰ سال گذشته وجود نداشته است. آقای احمدی‏نژاد آمده است باب کند و بنابراین، طرح مساله‏ی رفراندوم از سوی ایشان، مشکل جدی ایجاد می‏کند.

دوماً باید توجه کرد که ریاست مجلس و بخشی از جناح‏هایی که به‏هرحال به نهاد رهبری نزدیک‏اند، در طرح یارانه‏ها، دیدگاهی مخالف رییس جمهور داشته‏اند.

آقای حقیقی، رییس کمیسیون اقتصادی مجلس، البته پیش از صحبت‏های آقای خامنه‏ای، طرح کرده بود که می‏شود با تصویب یک قانون داخلی در مجلس، نظر رییس جمهور را در مورد یارانه‏ها تأمین کرد. آیا بعد از صحبت‏های آقای خامنه‏ای - آن‏‏طور که در داخل بعضاً گفته می‏شود- باید منتظر باشیم که دیگر رییس جمهور موظف به اجرای طرح مجلس باشد؟

با توجه به قانون و تصویب شورای نگهبان، رییس جمهور موظف به اجرای قانون است؛ جز این که طرح دوفوریتی آورده شود که من بعید می‏دانم مجلس تصویب کند.

در مجموع آقای احمدی‏نژاد در حاشیه‏ای قرار گرفته که باید از سیاست‏ها، دیدگاه‏ها و بلندپروازی‏های خود دست بردارد. دولت آقای احمدی‏نژاد مدعی است که باید همه‏ی قدرت را در دست داشته باشد تا بتواند در کارها پیش برود و در عین حال پاسخ‏گو هم نباشد.

اگر از این تحلیل شما به این نتیجه برسیم که سال آینده، سال افول موقعیت آقای احمدی‏نژاد خواهد بود، آیا باید منتظر روی‏داد یا تحول سیاسی خاصی در ایران باشیم.

اگر آقای احمدی‏نژاد نگاه خود را عوض نکند و با غیرمنعطف بودن، فکر کند که مثلاً ۲۴میلیون رأی دارد، دولت امام زمان است و آن بلند‏پروازی‏های گذشته را بخواهد ادامه بدهد و مملکت را با مشکلات جدی‏ای روبرو کند، ممکن است مجلس به سمت طرح عدم کفایت ایشان برود.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

یعنی بفرمایید اینک که اوضاع پس از تقلب بچگانه ای که در انتخابات کردند و دستشان هم بدجوری رو شد بیش از اندازه خراب است و چون می دانند حریف مردم نیستند می خواهند خیلی محترمانه این جناب را از سر کار بردارند؟

بعید هم نیست اما در سه دهه گذشته و حتی پیش از آن، این نظام را بیش از هر کس دیگر اسرائیل بانی و پشتیبان بوده و هست و احمدی نژاد نیز اولین رئیس جمهوری است که رسماً یهودی تبار است. بعید است بخواهند نظام و فردی را که به نفع خود ارباب اسرائیل (و نوکرانش آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و غیره) است به همین سادگی ها و با تظاهراتی هر چند گسترده از سوی مردم ایران از سر کار بردارند.

حتی اگر این کار را هم بکنند، آیا تحول بعدی یا حتی تغییر در نظام نتیجه ای کاملاً مثبت و از همه مهم تر، مستقل و ایرانی خواهد داشت یا فقط آب و رنگ پالان عوض خواهد شد؟

-- بی نام ، Mar 23, 2010 در ساعت 03:30 PM

از اقای احمدی نژاد برای مقابله با جورج بوش و دار و دسته رفسنجانی نهایت استفاده به عمل امده است و سیاست اقای خامنه ای و همفکرانشان هم بسیار درست و موفق بوده است.البته نقش دوّل روسیه و چین و سازمان اطلاعاتی انان هم برای اخوندها مفید بوده است.در این میان ٢ گروه از مردم(الف-طرفداران اقای خامنه ای ب- مردم بیطرف خواهان ازادی و عدالت اجتماعی)سود برده اند و ٣ گروه مخالف(طرفداان اصلاحات - باند رفسنجانی -و اصلاح طلبان سکولار و چپیها)زیان فراوان دیده اند.اما کل جامعه برنده بوده است.چون جو خفقان و ترور و شکنجه شکسته شد و خود دولتیها هم از انجام شکنجه با نصیب شدند که انزجار مردم مسلمان و غیر مسلمان را در پی داشته است.دوم اینکه اکثریت جامعه، حزب و گروه بازی و اهداف تکروانه و دیکتاتورانه انان را در سطل اشغال انداخته اند،بدون اینکه برای حزب و یا گروهی استثناء قائل شوند.سوم اینکه در رابطه با اصول واقعی مردم سالاری به نتایج مثبتی دست یافته اند و پذیرفته اند که رسیدن به یک جامعه مردم سالار صرفا از راه مبارزه مسالمت امیز بدون اگر و اما و بحث و گفتگوی سازنده و احترام به دگر اندیشان در جامعه امکان پذیر است.همچنین همکاری و همراهی با خشونت طلبان و گروههای تروریست و ادم کش را دام استعمار گران جهت برقراری دیکتاتوری جدید می دانند.در این میان درس خوبی هم به نوکران داخلی و خارج نشین استعارگران داده شد و به انان فهمانده شد که مردم ایران دست دوستی روشنفکر نمایان شیاد و ضد ایرانی را هرگز نمی فشرند.
طبعا اقای خامنه ای اکنون باید به فکر اینده ایران باشند و فردی شایسته را هم برای دوران بحران اقتصادی کنونی جهان و ایران معرفی نمایند و ازادیهای سیاسی مردم را هم به رسمیت شناخته و در برقراری عدالت اجتماعی و مخصوصا عدالت اقتصادی اقدامات اساسی و عاجلانه بفرمایند.در غیر اینصورت نه تنها اقای احمدی نژاد بلکه سرنوشت کل مردم ایران و خود اقای خامنه ای به خطر خواهد افتاد.

-- mansour piry khanghah ، Mar 25, 2010 در ساعت 03:30 PM