رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱ بهمن ۱۳۸۸
گفت‌وگو با علی‌رضا رجایی، فعال ملی مذهبی در بررسی احتمالات ۲۲ بهمن

«۲۲ بهمن، بستری برای ابراز وجود همه است»

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

پس از شکل‏گیری تظاهرات اعتراضی مردم در پی انتخابات ریاست جمهوری در ایران و حوادث مرتبط با آن، یکی از چالش‏های دائمی که هرازگاه میان هواداران جنبش سبز و حکومت بروز می‏کند، فرا رسیدن مناسبت‏های ملی یا مذهبی بوده است.

این مناسبت‏ها برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ایران، از نگاه و منظر دیگری برگزار می‏شدند و در واقع فرصتی برای هواداران جنبش سبز برای نشان دادن اعتراض خود و در نتیجه زمینه‏ی رویارویی تازه‏ای میان حکومت و معترضین بوده‏ است.

Download it Here!

روزهای قدس، روز دانشجو در شانزدهم آذر و سرانجام مراسم روز عاشورا، همه تجربه‏های تازه‏ای برای حکومت و مردم در ایران محسوب می‏شوند.

گذشته از خشونت‏های حکومتی در شکل قتل و شکنجه‏ی تظاهر کنندگان و دستگیرشدگان، که در روزهای آغازین راه‏پیمایی‏های معترضین روی داده بود، اکنون می‏توان گفت که روند برگزاری این مراسم‏ها به‌تدریج خشن‏تر و با هزینه‏های بیش‌تری برای مردم و حکومت هم‌راه بود.

مناسبت بعدی که حکومت و هواداران جنبش سبز با بیم و امید به آن نگاه می‏کنند، مراسم ۲۲ بهمن، سال‏گرد انقلاب است.

فضای سیاسی در ایران کماکان ملتهب است و از سوی دیگر، تلاش‏هایی در شکل نامه‏های سرگشاده یا ترتیب مناظره‏های میان طرفین موافق و مخالف در تلویزیون دولتی ایران، این پرسش را پیش آورده است که آیا فضا به سمت آرامش بیش‌تر می‏رود؛ و آیا در مراسم روز ۲۲ بهمن شاهد آن خواهیم بود؟ یا بازهم باید شاهد خشونت بیش‌تری باشیم؟

این پرسش را با دکتر علی‏رضا رجایی، نویسنده و فعال ملی − مذهبی در تهران، در میان گذاشته‏ام:

فضای عمومی ایران کاملا در ابهام قرار دارد. فکر نمی‏کنم کسانی هم که در مسند کار هستند و قدرت تصمیم‏گیری بیش‌تری دارند، بتوانند در مورد وقایع پیش رو پیش‏بینی دقیقی انجام بدهند.

مجموعاً به نظر می‏رسد، اقدامی است که به طور متقاطع دارد انجام می‏شود و یکی از مقاطع تعیین‌کننده هم طبیعتا ۲۲ بهمن است.

آقای رجایی، به نظر می‏آید که اقداماتی برای تعدیل فضا میان حکومت و هواداران جنبش سبز دارد صورت می‏گیرد؛ اولا شما چنین فضایی را می‏بینید و دوم این که چه تاثیری می‏تواند بر برگزاری مراسم ۲۲ بهمن داشته باشد؟

این‏گونه نیست که اقداماتی که برای تعدیل شرایط صورت می‏گیرد، در مسیر هم‌واری قرار داشته باشند. طبیعتا واکنش‏ها و مقاومت‏هایی نسبت به آن صورت خواهد گرفت. و در واقع، میزان این مقاومت‏ها و ممارست تلاش‏هایی که گرایش‏های میانه‏روی درون حکومت برای تعدیل شرایط انجام می‏دهند، تعیین‌کننده است.

ولی به نظرم، از الان نمی‏توانیم با قاطعیت پیش‏بینی کنیم که چه اتفاقی می‏افتد. چون بازداشت‏ها هم‏چنان ادامه دارد که نشانه‏ی خوبی نیستند.

جریان گفت‏وگوهای تلویزیونی هم گویا قرار است با فاصله‏ی بیش‌تری ادامه پیدا کند. در چند روز اخیر، خبری از این مناظره‏ها نبوده و ممکن است پنجشنبه شب بخش دیگری از آن پخش شود.

تداومی که ضرورت تعدیل شرایط است و این که مخالفان بتوانند تریبونی در صدا و سیما داشته باشند، تضمین شده نیست. به این دلیل از الان نمی‏توان پیش‏بینی دقیقی داشت.


علی‌رضا رجایی معتقد است: باید در مقابل خشونت، خویشتن‏داری مسیح‏وار، گاند‏ی‏وار و خویشتن‏داری محمدی، پیشه کنیم

به عنوان یک صاحب‏نظر در درون جنبش سبز، با توجه به تجربیاتی مانند روز قدس، روز دانشجو و روز عاشورا، ترجیح می‏دهید مراسم ۲۲ بهمن توسط جنبش سبز چگونه برگزار شود؟

سؤال خوبی است؛ نکته‏ای که واقعا باید بر آن پافشاری کرد این است که جنبش سبز تعبیر حضور مردم در روزهای ملی و عمومی را از سوی جریان افراطی − با ادبیات ویژه‏ای که همه در او سراغ داریم − به «حضور اغتشاش‏گران» نمی‏پذیرد.

اساس حرف جنبش سبز این است که ایامی که به عنوان ایام ملی و یا یا ملی‏ − مذهبی وجود دارد و روزهایی مانند ۲۲ بهمن، روز عاشورا و یا روز قدس به همه‏ی مردم تعلق دارد؛ و به تعبیر امروزی‏ها، یک عرصه‏ی عمومی است که باید صداهای مختلفی از آن شنیده شود. کسی نمی‏تواند از پیش تعیین کند که دقیقا چه صدایی در این روزهای ملی و یا ملی مذهبی، باید از گلوی مردم بلند شود.

بنابراین جنبش سبز به این معنا که یک جنبش دمکراتیک است، مانع از آن می‏شود که چنین روزهای ملی‏‏ای چه با صبغه‏ی مذهبی و چه با صبغه‏ی ملی در تصرف هیچ جریان مشخص از پیش تعیین شده‏ای باشد. بل‌که باید آن‌ها را زمینه‏ای برای شنیده شدن صدای همه کند.

به هرحال همه‏ی این روزها تاکنون هم‌واره طی مراسم مشخصی برگزار می‏شده است. شما معتقدید بعد از این جنبش سبز در هر مراسمی با مهر و نشان خود باید شرکت کند؟ و با توجه به آن‏چه تا به حال اتفاق افتاده است، فکر می‏کنید برخورد حاکمیت این‏بار با هواداران جنبش سبز چگونه باشد؟

دقیقاً با همین تعبیر؛ جنبش سبز مطالبات خود را دارد و چنان‏چه در همین ایام گفته شده، دست‏کم بخشی از جناح اصول‏گرا پذیرفته که آن‏ها مطالباتی دارند که باید شنیده شود.

پس چه روزی مناسب‏تر از ۲۲ بهمن که سرفصل وقوع انقلاب اسلامی و پیروزی این انقلاب است و روزی است که قرار بوده آزادی مردم در ذیل مفهوم انقلاب اسلامی تامین شود.

بنابراین این حق مسلم مردم، با گرایش‏های مختلف است − حتی اگر جنبش سبزی وجود نداشت − که در چنین روزی مشارکت کنند.

اتفاقی که افتاده، این است که جنبش سبز این ایام را از انحصار خارج کرده است و اگر هواداران جنبش سبز در این روز حضور پیدا کردند و پیام و مطالبه‏ی سیاسی خود را داشتند، اصولا با هیچ منطقی قابل توجیه نیست که این مردم در معرض سرکوب قرار بگیرند.

اتفاقا ۲۲ بهمن آزمون خوبی است برای این که معلوم باشد حاکمیت تا چه میزان عزم و اراده‏ی لازم را دارد که صداهای متفاوت را بشنود.

به همین دلیل فکر نمی‏کنم، منطق موجهی وجود داشته باشد در این که جنبش سبز یا اصولا هر گرایشی در جامعه که احساس می‏کند ۲۲ بهمن زمینه‏ی مساعدی برای سخن‏گویی سیاسی است، آن را از دست بدهد و اصلا قابل توجیه هم نیست.

اگر به سه روزی که برگزار شده برگردیم و شما بخواهید مقایسه‏ای در میان این سه روز انجام بدهید، ترجیح می‏دهید جنبش سبز روز ۲۲ بهمن را شبیه کدام‏یک از این روزها برگزار کند؟

فکر می‏کنم روز قدس در مجموع، حضور مسالمت‏جویانه‏ای بوده و تنش‏ها در آن کم‏تر بود. البته امیدوارم روز ۲۲ بهمن، تنش از آن‌هم کم‏تر باشد و این فرصت به هواداران جنبش سبز داده شود که بتوانند در این روز حضور پیدا کنند.

آقای رجایی، در ارتباط با همین اشارات، این روزها بحثی خیلی مطرح هست و آن این که در روز عاشورا شاهد بودیم که مردم در اقدامات تدافعی، در مواردی الزام پرهیز از خشونت را کنار گذاشتند و در برخی جاها به ماموران امنیتی حمله کردند.

این اتفاق همیشه ممکن است بیفتد. آیا جنبش سبز به این مساله به عنوان یک امر بدیهی نگاه می‏کند یا از همین موارد نادر هم باید پرهیز کند؟

البته اخلاقی‏ترین وجهی که ما در این‏گونه از حضورهای سیاسی تا به حال شناخته‏ و دریافته‏ایم، نوعی از منطق مسیح‏وار و گاندی‏وار بوده است. یعنی این که در معرض خشونت، باز هم صبوری پیشه کردن و خشونت را با خشونت پاسخ ندادن.

برای این که چنین منطقی تعمیم عمومی پیدا کند، تلاش زیادی لازم دارد. من به جرأت می‏توانم بگویم که معدل افرادی که در جنبش سبز حضور دارند، بر اساس همین منطق وارد صحنه‏ی سیاسی شده‏اند. یعنی تلاش می‏کنند خشونت را با خشونت پاسخ ندهند.

اما می‏دانیم که خویشتن‏داری اخلاقی همیشه آسان نیست. یعنی وقتی فردی یا جماعتی در معرض هجوم قرار می‏گیرند، آسان نیست که همیشه از آن‏ها بخواهیم خشونت را با بزرگ‏واری پاسخ بدهند و به قول قران با بزرگ‏واری از کنار آن عبور کنند.

آیا شما این خویشتن‏داری را از مردم خواهید خواست یا خیر؟

به قول ادبیات مرسوم بعد از انقلاب، من خودم را کوچک‏تر از آن می‏دانم که از کسی چیزی بخواهم و فکر کنم حرف من شنوایی دارد.

ولی در واقع، بله؛ نظر من این است که باید در مقابل خشونت، خویشتن‏داری مسیح‏وار، گاند‏ی‏وار یا در منطق دینی خودمان، خویشتن‏داری محمدی، پیشه کنیم.

امیدوارم که اصولا در معرض چنین خشونتی قرار نگیریم، ولی نظر من و بسیاری از دوستان ما همین است.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

لطفا بفرمایید سیاست ج.ا. عمل تقابل به مثل است.یعنی در مقابل بی قانونی و دو قانونی (تبعیض )در غرب،اقدام به بازداشت کاراموزان رشته جاسوسی می نماید.
چه کسی در غرب میتواند لوازم و تجهیزات پیشرفته نظامی را بدون اطلاع و اجازه سازمان امنیت و مجلس کشورهای غربی خرداری و به ایران ارسال کند؟
در حالی که ایرانان برای ارسال یک بسته پستی شامل البسه و شکلات موظف به اعلام کتبی موحتویات بسته خویش می باشند،این گونه مصاحبه های ابکی و ضد ایرانی به چه معناست؟
اقای ادیب زاده لطفا پاسخ بفرمایید که ایا دولت ایران در اروپا اینقدر قدرت و نفوذ دارد که میتواند هر کاری دلش می خواهد را بدون اجازه سازمان امیت کشور فرانسه و یا المان و غیره انجام دهد؟
نمدانم شما از روی خصومت با ج.ا دست به شستشوی مغزی میزنید و یا واقعا اطلاعات و سواد سیاسی کم شما باعث چنین اعمال ضد ایرانی میشود.سرور گرامی دستگیری و محاکمه کاکاوند یک بهانه تبلیغاتی برای سو استفاده سیاسی غرب است.کاکاوند هم مثل خیلی ها یک تاجر است.
شما از تروریست های گروهگ ریگی،پزاک و مجاهد که ادم میکشند حمایت کرده و خواهان ازدی انان با نام زندانی سیاسی میشوید ولی خواهان مجازات یک ایرانی دلسوز و وطن دوست هستید.اگر قرار است کاکاوند مجازات شود،کشورهای غربی طرفدار دمکراسی شما اول باید مامورین امنیتی و سیاستمداران خود را محاکمه کنند.دوما تربیت دهنگان و مروجین ترور (سیاستمداران کشورهای غربی به طور کل)اولین جنایتکارانی هستند که باید مجازات شوند.
اگر شما و کسانی با چنین تفکرات غلط تمایل به دشمنی با مردم ایران دارید؟به کار خودتان ادامه دهید.مطمعنا این اخوندها وقتی برای اربابان شما شاخ میکشند فکری هم به حال شما می کنند و اگر هم به اشتباه این مصاحبه ها صورت میگیرد؟که صد در صد چنین است،من از شما خواهش میکنم دیگر چنین نکنید.
همیشه در فعالیتهای اجتماعی خود یادی از عارف قزوینی بنمایید که وطن و شرفش را به هیچ چیز نفروخت.
خوشم به انکه وجدان پاک من همه جا
عنان نفس گرفته است و پاسبان من است

-- mansour piry khanghah ، Jan 21, 2010 در ساعت 03:26 PM