رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۵ آذر ۱۳۸۸
گفت‌وگو با آقای حسن شمشیری، پژوهش‏گر اقتصادی در زمینه‏ی نفت و گاز در ایران

«تعلل در توسعه میدان‌های نفتی متضررمان می‌کند»

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

مسأله‏ی وابستگی اقتصاد ایران به صنعت نفت، بحث جدیدی نیست. این که ایران بیشترین درآمد ملی خود را از فروش نفت و میعانات آن تهیه می‏کند، امری است که به گفته‏ی کارشناسان اقتصادی، مانع توسعه‏ی صنعتی و فنی و رشد اقتصادی کشور در زمینه‏های دیگر می‏شود. اما آیا رشد و توسعه‏ی صنعتی در زمینه‏ی همین صنعتی که بیش از یک قرن در ایران سابقه دارد، متناسب با تجربه‏ی تاریخی آن به دست آمده است؟ کهنگی و فرسودگی سیستم پالایشگاهی ایران، عدم توانایی پالایشگاه‏ها در تولید بنزین و نفت سبک موجب شده است تا در زمینه‏ی تنها فرآورده‏ی صادراتی ایران نیز ارز فراوانی برای خرید این مواد، از کشور خارج شود.

Download it Here!

در تیتر اخبار روز چهارشنبه‌ی ایران، دو خبر جلب توجه می‏کرد که یکی خبر از سرمایه‏گذاری ایران در حوزه‏ی نفت و گاز در کشور بولیوی می‏داد و دیگری حاکی از آمادگی کشور چین برای سرمایه‏گذاری در حوزه‏ی نفت و گاز در ایران است. به نظر می‏آید که این دو قرارداد مکمل یک‏دیگر و زمینه‏ساز آن، کاستی‏ها و توانایی‏های ایران در زمینه‏ی صنعت نفت باشد. این مسأله را با آقای حسن شمشیری، پژوهش‏گر اقتصادی در زمینه‏ی نفت و گاز در ایران، در میان گذاشته‏ام:

همکاری صنعت نفت ایران با کشورهای چین و بولیوی در آسیا و امریکای لاتین، نشان‏دهنده‏ی آن است که ایران برای توسعه‏ی بازار صنایع نفت خود و هم‏چنین تأمین مایحتاج‏اش در این زمینه، هم‏چنان نگاه به آسیا و امریکای لاتین دارد و توسعه‏ی صنعت نفت و گاز و پتروشیمی در داخل کشور را با همکاری این دسته از کشورها به پیش می‏برد، تا این که بخواهد به شرکت‏های اروپایی یا امریکایی توجه کند.

برای ارزیابی از این که چنین سمت‏گیری‏ای تا چه حد واقع‏گرایانه و مقرون به صرفه است، باید محتوای این قراردادها را بیشتر باز کرد و میزان واقعی توانایی‏ها در دو سوی این رابطه را مورد توجه قرار داد. مضمون قرارداد بولیوی و ایران را چگونه ارزیابی می‏کنید؟

تاکنون سرمایه‏گذاری برای حفاری در پنج میدان نفتی بولیوی معرفی شده و میادین نفتی دیگری از بولیوی نیز احتمالاً در آینده معرفی خواهند شد که مورد توجه ایران هستند.

احداث پالایشگاهی با ظرفیت ٣٠ هزار بشکه‏، تولید فراورده‏های نفتی، یک پتروشیمی با ظرفیت یک میلیون تن در بخش اوره و آمونیاک، آموزش نیروی انسانی در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی، مشارکت در تعمیر و افزایش ظرفیت پالایشگاه‏های موجود کشور بولیوی و احتمالاً فروش محصولات و فرآورده‏های نفتی ایران که می‏تواند بازار مناسبی هم در این بخش برای ایران در امریکای لاتین ایجاد کند و همین‏طور تأمین تجهیزات برای صنعت نفت هر دو دسته از کشورها، هم برای ایران و هم برای کشورهای امریکای لاتین می‏تواند در این قرارداد مورد توجه باشد.

فکر می‏کنید ایران توانایی پیش‏برد این پروژه‏ها را در بولیوی دارد؟ با توجه به این که مطرح می‏شود که پالایشگاه‏های ایران مشکلات زیادی دارند و نیاز به نوسازی و توسعه دارند؟

ایران از نظر مجموع ذخایر نفت و گاز جهان، جزو کشورهای اول یا دوم دنیا است. هم از این جهت که ظرفیت سایر میادین نفتی در دنیا به حداکثر رسیده‏اند و چشم دنیا برای تأمین انرژی به خلیج فارس و کشوری مانند ایران دوخته شده و هم برای تأمین بازارهای مختلف، صنعت نفت و گاز ایران نیاز به توسعه دارد.

شاید باید گفت که ایران در توسعه‏ی ظرفیت‏های پالایشگاهی و در میادین نفتی و گازی خود، به خصوص در حوزه‏ی پارس جنوبی که میدان مشترک ما با قطر است، هم از بابت تأمین منابع مالی و هم از جهت جذب شرکت‏های درجه یک با تکنولوژی بالا، با یک سری مشکلات مواجه است.

اما همه‏ی این‏ها باعث نمی‏شود که ایران نتواند به کشورهای ضعیفی که ظرفیت پایین تولید نفت یا پالایشگاهی دارند و به کشوری مانند بولیوی که دنبال پالایشگاهی با ظرفیت ٣٠هزار بشکه است، کمک کند.


به همین دلیل است که همان قراردادی را که ایران با بولیوی می‏بندد و همان حضوری را که ایران در حوزه‏ی نفت و گاز بولیوی می‏خواهد داشته باشد، قرار است چین در ایران داشته باشد؟

درست است. سطح فعالیت‏ها در ایران با بولیوی بسیار متفاوت است. بولیوی کشور ضعیفی است که می‏خواهد پنج میدان نفتی، یک پالایشگاه و یک مجتمع پتروشیمی با ظرفیت یک میلیون تن احداث کند. اما ظرفیت توسعه‏ی نفت و گاز در ایران، بسیار بالاتر از بولیوی است.

ایران فقط هفت پالایشگاه دارد که کوچک‏ترین آن، پالایشگاه پارس با ظرفیت ۱۲۰هزار بشکه در روز و بزرگ‏ترین آن (ستاره‏ی خلیج فارس) با ظرفیت ۳۶۰هزار بشکه در حال سرمایه‏گذاری است و به دنبال شریک تجاری و تأمین منابع مالی هستند. بنابراین سطح فعالیت میان ایران و بولیوی بسیار متفاوت است. بولیوی شاید یک‏صدم ظرفیت تولید نفت و گازی ایران را نداشته باشد.

منظور همین مقایسه است؛ شما گفتید ایران توانایی‏هایی دارد که قادر است در بولیوی این کار را انجام بدهد. آیا توانایی‏های فنی و تخصصی چین نیز در سطحی است که بتواند به توسعه‏ی این صنعت در ایران کمک کند؟

ممکن است چینی‏ها نسبت به ایران در سطح تکنولوژی بالاتری باشند یا در بخش‏هایی هم‏سطح با شرکت‏های ایرانی قرار بگیرند. اما نسبت به شرکت‏های اروپایی و امریکایی از تکنولوژی پایین‏تری برخوردار هستند. ولی مسائل مختلف باعث شده که در قراردادهای نفت و گاز ایران، چینی‏ها مورد توجه‏ باشند.

در عرصه‏ی پروژه‏های صنعت نفت، آیا چینی‏ها توان و تخصص لازم را در سطح بین‏المللی قابل قبولی دارند؟

می‏توانیم بگوییم که درجه دو هستند. مانند شرکت‏های اکسون، موبیل، رویال داچ‏شل، توتال و غیره درجه یک نیستند. اما به هرحال، شرکت درجه سه و پایین نیز محسوب نمی‏شوند.

شرکتی مانند سینوپک چین، شرکتی باتجربه است که کارهایی را ارائه داده است و از این نظر می‏توان گفت که از پس پروژ‏هایی که در ایران مورد توجه قرار دارد، برخواهد آمد و انجام خواهد داد. چون همه‏ی فعالیت‏های صنعت نفت و گاز ایران دارای تکنولوژی خیلی بالا نیستند. برخی از آن‏ها به تکنولوژی خیلی پیشرفته نیازمندند، ولی برخی از میادین نفت و گاز ایران با تکنولوژی‏های پایین‏تر نیز قابل توسعه هستند.

یعنی گذشته از جنبه‏ی خاص سیاست خارجی ایران که متوجه کشورهای آسیایی و امریکای لاتین است، شما عواید اقتصادی نیز در چنین قراردادهایی می‏بینید؟

قطعاً همین‏طور است. مهم‏ترین مسأله‏ای که در ارتباط با فرصت اقتصادی باید به آن توجه کرد، این است که ایران هرقدر توسعه‏ی میادین نفت و گاز خود را به تأخیر بیاندازد، باعث می‏شود که روسیه بازارهای بهتری در آسیا و اروپا داشته باشد، یا کشورهای دیگر وارد عمل شوند و ایران بازاری را که می‏تواند از آن بهره‏مند شود، از دست بدهد.

برای نمونه، قطر سال‏هاست در میدان پارس جنوبی دارد برداشت می‏کند. برداشتش هم از ایران بیشتر است و سرمایه‏گذاری بیشتری از ایران دارد. دلیلش هم این بوده که زودتر عمل کرده است.

ایران اگر بخواهد در این قضیه تأخیر داشته باشد، با شرکت‏های چینی نیز کار نکند و بخواهد فقط با شرکت‏های طراز اول دنیا کارکند و چون الان به این شرکت‏ها دست‏رسی ندارد، سال‏ها صبر کند، فقط موجب می‏شود برداشت کشوری مانند قطر از میدان مشترک ما بیشتر شود.

آقای شمشیری، حال که به قطر اشاره کردید، خواهش می‏کنم توضیح بیشتری در این زمینه بدهید. چون ما همیشه می‏شنویم که قطر دارد از این میدان مشاع گازی دارد برداشت می‏کند و ایران به علت محدودیت‏هایش این امکان را ندارد. سؤال این‏جاست که مشاع بودن این منطقه به این معناست که هیچ محدودیت میزان، برای برداشت طرف دیگر وجود ندارد؟

از نظر نقاط مرزی محدودیت وجود دارد. نه ما می‏توانیم وارد حوزه‏ی آن‏ها بشویم و نه آن‏ها متقابلاً این اجازه را دارند. اما باید بپذیریم که نفت و گاز سیال هستند، مایع‏اند و اگر ما برداشت نکنیم، سطح میادین پایین‏تر خواهد رفت و اگر آن‏ها برداشت بیشتری از این میدان بکنند، سیال بودن این منابع موجب می‏شود که آن‏ها بیشتر منتفع شوند و ما کم‏تر منتفع باشیم.

اما به هرحال، این میدان چون میدان بزرگی است و از نظر سایر منابع نفت و گاز نیز جزو کشورهای اول دنیا هستیم، هرچه حرکت سریع‏تری داشته باشیم، حتی اگر شده با چین کار کنیم و اگر شده پیمان‏کارهای داخلی ما فعال‏تر شوند و اجازه‏ی حضور بیشتری به آن‏ها داده شود، به نفع ما خواهد بود و صنعت نفت و گاز و بازارهای ما را از عقب‏افتادگی دور نگاه می‏دارد.

اگر ممکن است توضیحاتی در مورد تأمین منابع مالی برای مبلغ شش و نیم میلیارد دلاری که باید به چین پرداخت شود، بدهید.

ایران راه‏های تأمین مالی متفاوتی دارد که گرفتن وام از بانک‏های مختلف، استفاده از منابع مالی بین‏المللی و انتشار اوراق مشارکت ارزی و ریالی از جمله‏ی آن‏ها هستند.

اما در قرارداد اخیر، تأمین منابع مالی از طریق چین مورد توجه است. به این شکل که چینی‏ها این شش و نیم میلیارد دلار را برای پروژه‏های پالایشگاهی در اختیار ایران قرار می‏دهند. حال ممکن است خود چین در این پروژ‏ه‏ها مشارکت کند و ممکن است شرکت‏های دیگر و یا پیمان‏کاران داخلی ایران فعال باشند. به هرحال موضوع قرارداد اخیر، تأمین منابع مالی و این شش و نیم میلیارد دلار توسط چین است.

Share/Save/Bookmark