رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۳ آبان ۱۳۸۸
گفت‌وگو با احسان مهرابی، خبرنگار پارلمانی و سعید رضوی‏فقیه، تحلیل‏گر سیاسی

لایحه هدف‌مند کردن یارانه‌ها و تقابل دولت و مجلس

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

صبح روز سه‏شنبه دوازدهم آبان، در حالی که نمایندگان مجلس شورای اسلامی مشغول ادامه‏ی بررسی «لایحه‏ی هدف‏مند کردن یارانه‏ها» بودند، ورود ناگهانی محمود احمدی‏نژاد به مجلس، روال عادی مذاکرات مجلس را بر هم زده و تشنج ایجاد کرد؛ به نوعی که در پایان آقای احمدی‏نژاد کتباً تقاضای استرداد لایحه‏ی هدف‏مند کردن یارانه‏ها را کرد. لایحه‏ای که مجلس ماه‏ها است با تشکیل کمیسیون‏های تخصصی، با آن درگیر است.

درگیری و تنش میان محمود احمدی‏نژاد و مجلس شورای اسلامی و برخی نهادهای قانونی در کشور، در دور اول ریاست جمهوری وی نیز کم‏وبیش برقرار بوده است. اما برخوردی با این شدت، کم‏تر سابقه داشته است.

در این باره نخست با آقای احسان مهرابی، خبرنگار پارلمانی که در مجلس حضور داشته است، گفت‏وگویی انجام داده‏ام و سپس در باره‏ی علت و چگونگی اختلافات آقای احمدی‏نژاد با نهادهای قانونی کشور، با آقای سعید رضوی‏فقیه، تحلیل‏گر سیاسی در تهران، گفت‏وگو کرده‏ام.

Download it Here!

آقای مهرابی، به نظر شما، رییس مجلس نیز در جریان تصمیم آقای احمدی‏نژاد برای ورود به مجلس، نبود؟

از نوع مواجهه‏ی آقای لاریجانی می‏شد استنباط کرد که شاید ایشان هم در جریان نبود. آقای احمدی‏نژاد هنگام بررسی لایحه‏ی هدف‏مند شدن یارانه‏ها وارد مجلس شد و تقاضا کرد که طبق قانون اساسی برای گزارش به مجلس صحبت کند. آقای لاریجانی اعلام کرد که مطابق آیین‏نامه‏ی مجلس ایشان اجازه دارد فقط ۵ دقیقه و آن‏هم در مورد موضوعی که در دستور است، نظر دولت را اعلام کند. اما ایشان اصرار کرد و بالاخره با رایزنی‏هایی که انجام شد، آقای احمدی‏نژاد شروع به صحبت کرد.

آقای احمدی‏نژاد در این صبحت‏ها به نوعی اعلام کرد که اگر آن‏چه مد نظر ایشان است در لایحه اعمال نشود، لایحه را پس می‏گیرد.

آن‏چه در لایحه مد نظر ایشان بود، دقیقاً چه بود؟

به صورت کلی، مسأله‏ی ایشان این بود که دست دولت در نحوه‏ی هزینه‏کرد درآمد‏های حاصل از این لایحه باز باشد. یعنی دولت اختیار داشته باشد درآمد حاصل از محل حذف یارانه‏ها را هزینه کند. اما این حق ظاهرا در اختیار دولت قرار گرفته است.

مسأله‏ی مورد اختلاف این است که طبق یکی از بند‏های لایحه، بنا بود صندوقی تشکیل شود. آقای مجید انصاری، نماینده‏ی زنجان، در باره‏ی این صندوق اخطار قانون اساسی به مجلس داد؛ آقای لاریجانی این اخطار را وارد دانست، به رأی گذاشت و این صندوق حذف شد.

ظاهراً نماینده‏ها خواهان آن بودند که به جای صندوق، یک حساب بانکی معلوم و مشخصی تشکیل شود. چرا آقای احمدی‏نژاد اصرار داشت که صندوق جای حساب بانکی را بگیرد؟

منظور آقای احمدی‏نژاد در کل این بود که دست دولت باز باشد و هزینه‏ کردن این درآمدها با بودجه‏های سالانه‏ی دولت مرتبط نشود.

به این دلیل از نظر ایشان، باید صندوق ویژه‏ای جایگزین حساب بانکی باشد؟

بله، همین‏طور است. نظر مجلس این است که این درآمدها باید به بودجه‏ی سالانه مرتبط باشد و مجلس و دیوان محاسبات بتوانند بر هزینه کردن آن نظارت داشته باشند و به این دلیل با چنین صندوقی مخالفت کرد.

برای مجلس مهم است که بتواند نظارت خود را بر هزینه‏ کردن این درآمد داشته باشد و احساس می‏کند با مکانیسمی که آقای احمدی‏‏نژاد پیشنهاد دارد، نظارتی روی این بودجه نخواهد شد.

به هرحال، ۱۷۴ نماینده به پیشنهاد دولت مبنی بر تشکیل این صندوق، رأی مخالف دادند. آیا نمایندگان هوادار دولت تلاشی برای تأمین نظر آقای احمدی‏نژاد، انجام ندادند؟

هنگام صحبت‏های آقای احمدی‏نژاد، زمانی که آقای عباسپور و آقای احمد توکلی تذکراتی دادند، بسیاری از نماینده‏ها نیز با فریاد «دو، دو» اعلام مخالفت کردند. فقط تعداد بسیار معدودی از نماینده‏ها، بعد از صحبت‏های آقای احمدی‏نژاد «احسنت» گفتند و به نوعی ایشان را تشویق کردند. ولی فضای کلی مجلس در باره‏ی صحبت‏های ایشان موضع داشت.

واکنش مجلس در برابر پس گرفتن لایحه‏ی هدف‏مند کردن یارانه‏ها چه بود؟

صحبت‏های نمایندگان حاکی از این بود که نامه‏ای که آقای احمدی‏نژاد به آقای لاریجانی ارائه داد، مبتنی بر پس گرفتن لایحه بوده است. اما هنوز مجلس رسماً اعلام نکرده است که در مقابل درخواست دولت برای پس گرفتن لایحه چه‏کار خواهد کرد و دستور کار هم هم‏چنان ادامه‏ی بررسی لایحه اعلام شد.

احتمالاً نیاز به بررسی‏های قانونی نیز هست و مجلس در حال بررسی این مسأله است که آیا به لحاظ قانونی دولت می‏تواند لایحه را در این مرحله پس بگیرد یا خیر.


اما واقعیت این است که در آغاز کار دولت نهم، کم‏تر کسی انتظار داشت که دولت اصول‏گرا، با مجلس اصو‏ل‏گرا به این حد از چالش برسد.

نظر آقای سعید رضوی‏فقیه را در این باره می‏شنویم:

به نظر من، بخشی از این مسأله به رفتار سیاسی آقای احمدی‏نژاد مربوط می‏شود و این که ایشان به نحوی خودرأی و مستبد است و گمان می‏کند به صرف این که با آرای مردم یا به هر شکل دیگری، به ریاست قوه‏ی مجریه منصوب شده است، باید بقیه‏ی قوای حکومت از نظر و رأی ایشان تبعیت کند.

در حالی که مطابق با قانون اساسی جمهوری اسلامی، ایشان فقط رییس قوه‏ی مجریه است و بنا بر اصل تفکیک قوا، حق دخالت در مسائل قوه‏ی مقننه و قوه‏ی قضاییه را ندارد.

قوه‏ی مجریه که ریاست آن بر عهده‏ی آقای احمدی‏نژاد است، عملاً باید مجری قوانین کشور باشد. قوانینی که بخش مهمی از آن‏ها توسط قوه‏ی مقننه، یعنی مجلس و شورای نگهبان تعیین می‏شود.

رفتار آقای احمدی‏نژاد در گذشته نیز چندان موافق طبع و میل نمایندگان مجلس نبوده است. حتی بسیاری از نمایندگان هم‏جناح با آقای احمدی‏نژاد در مجلس و حتی نمایندگانی که جزو حامیان ایشان بود‏ه‏اند، از این نوع رفتار آقای احمدی‏نژاد بسیار رنجیده خاطر شده‏اند و می‏توان گفت بسیاری از آنان آرام آرام از دوروبر آقای احمدی‏نژاد دور شده‏اند.

ولی به هرحال این سؤال پیش می‏آید که آقای احمدی‏نژاد به اتکای چه قدرتی این رفتار فراقانونی را انجام می‏دهد؟

بخشی از آن به رفتار شخص آقای احمدی‏نژاد برمی‏گردد که شاید ناشی از ناآزمودگی و ناپختگی ایشان در عرصه‏ی سیاست باشد. آقای احمدی‏نژاد سوابق خیلی زیادی در مدیریت کلان کشور نداشته است و پیش از آن که در سال ۱۳۸۴ به ریاست جمهوری برگزیده شود، بالاترین پستی که تجربه کرده بود، شهرداری تهران بود که آن هم برخلاف تبلیغات، تجربه‏ی خیلی موفقی نبوده است. پیش از آن هم مدتی استاندار استان تازه تأسیس اردبیل بود که در آن‏جا نیز مدیریت چندان موفقی نداشت.

بنابراین شاید بخشی از این نوع رفتار آقای احمدی‏نژاد علاوه بر این که از خلقیات شخصی، شتاب‏‏زدگی و تندروی‏های ایشان ناشی می‏شود، به این مسأله ارتباط پیدا کند که ایشان تجربه‏ی زیادی در مدیریت‏های کلان کشور نداشته است و شناخت زیادی هم نسبت به تعامل میان قوای سه‏گانه‏ی کشور ندارد.

به این ترتیب، با وجود مشکلات سیاسی‏ای که در کشور قابل مشاهده است و با اختلافات معین آقای احمدی‏نژاد نه تنها با مجلس که با نهادهایی مانند مجلس خبرگان و حتی شورای مصلحت نظام، این روند تا پایان دوران آقای احمدی‏نژاد چگونه پیش خواهد رفت؟

آقای احمدی‏نژاد و اساساً حاکمیت جمهوری اسلامی به انضمام تمام قوا و هم‏چنین رهبری که نظارت بر این قوا برعهده‏ی اوست، باید با بحران‏هایی نیز که پس از انتخابات اخیر به وجود آمده است، دست و پنجه نرم کند. بر این اساس رفتار آقای احمدی‏نژاد و شدت بخشیدن به شکاف‏های موجود در جناح راست و شکاف‏های موجود میان قوای مختلف حکومت، به افزایش مشکلات حاکمیت و از جمله قوه‏ی مجریه منجر خواهد شد و چه بسا ادامه‏ی کار دولت آقای احمدی‏نژاد را در ماه‏های آینده، با مشکلات متعددی روبرو کند.

اگر آقای احمدی‏نژاد بنا بر آن‏چه امروز در مجلس گفته است، بخواهد لایحه‏ی هدف‏مند کردن یارانه‏ها را پس از ماه‏ها تلاش و بررسی و بحث پس بگیرد، می‏توان گفت زخم عمیقی در روابط میان دولت ایشان و مجلس پدید خواهد آمد که التیام آن به سادگی جبران‏پذیر نخواهد بود.

به نظر شما، در این صورت، رهبری چه خواهد کرد؟ آیا به حمایت‏های خود از آقای احمدی‏نژاد ادامه خواهد داد؟

با توجه به اتفاقاتی که در گذشته افتاده و رهبری معمولاً حمایت بی‏قید و شرط از آقای احمدی‏نژاد داشته است و حتی در مواردی به سادگی از تخلفات ایشان چشم‏پوشی کرده است، گمان می‏کنم در آینده نیز رهبری سعی می‏کند میان آقای احمدی‏نژاد و قوه‏ی مقننه به نحوی آشتی برقرار کند. هم‏چنان که در مورد ر‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏أی اعتماد به وزرای پیشنهادی آقای احمدی‏نژاد شاهد آن بودیم.

اساساً چاره‏ای غیر از این برای حکومت و نهادهای حکومتی و مدیریت ارشد نظام باقی نخواهد بود. یعنی غیر از حفظ دولت آقای احمدی‏نژاد، به هر ترتیبی تا چهار سال آینده و ایجاد مسالمت بین دولت و قوه‏ی مقننه و قوه‏ی قضاییه، ظاهراً هیچ چاره‏ی دیگری برای رهبران جمهوری اسلامی موجود نیست.






Share/Save/Bookmark