رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۳ اسفند ۱۳۸۷
اعلام کاندیداتوری موسوی و اعلمی و پیروزی هاشمی در مجلس خبرگان، در گفت و گو با صادق زیبا‌کلام

«با سه نامزد اصلاح‌‏طلب، مستحق احمدی‌‏نژاد هستیم»

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

روز بیستم اسفند‌ماه در اخبار سیاسی ایران، حداقل سه خبر مهم وجود داشت. اعلام رسمی کاندیداتوری آقای موسوی برای دوره‏‌ی دهم ریاست جمهوری و هم‏‌چنین آقای اکبر اعلمی، نماینده‏‌ی مردم تبریز در دوره‏‌های قبلی مجلس.

و خبر دیگری، باز هم مرتبط با انتخابات، اما انتخابات مجلس خبرگان رهبری و آن این‌‌که آقای هاشمی رفسنجانی برای بار دوم با آرای باز هم بالاتری، به ریاست مجلس خبرگان رهبری برگزیده شد.

۵۶ رأی آقای هاشمی رفسنجانی در مقابل ۲۶ رأی آیت‌‏الله یزدی و در مقایسه با انتخابات دو سال پیش همین مجمع که ۴۱ رأی وی را در مقابل ۳۴ رأی آیت‌‏الله جنتی قرار می‌‏داد، آیا نشانه‏‌ی بازسازی گام به گام موقعیت از دست رفته‌‏ی آقای هاشمی رفسنجانی نیست؟ و اگر چنین باشد، ارتباط آن با توازن کلی نیروها، میان اصول‌گرایان و اصلاح‏‌طلبان چه نسبتی دارد؟

آقای صادق زیباکلام، استاد دانشگاه و تحلیل‏‌گر سیاسی در ایران، از جمله کارشناسانی است که معمولاً در توضیح سیاست‏‌های آقای هاشمی رفسنجانی، شناخته شده‏ است.

با ایشان در‌باره‌‏ی این موقعیت و مسایل مرتبط با آن، گفت و ‏گو کرده‌‏ام.

Download it Here!

پیروزی آقای رفسنجانی در مجلس خبرگان که به‏طور کلی، نهادی در حوزه‏‏‌ی نفوذ اصول‌گرایان تعریف می‏‌شود، چه معنایی دارد؟ موقعیت آقای هاشمی در میان اصول‌‏گرایان در حال حاضر، چگونه است؟

از زمانی که اصول‌‏گرایان روی کار آمده‌‏اند، به آقای رفسنجانی حملات بسیاری شده است، انتقادات زیادی به ایشان وارد می‏‌کنند. حتا توهین‌های زیادی هم به ایشان می‌‏‏کنند. همین چند روز گذشته، شاهد بودیم روزنامه‏ی «ایران» که عملاً روزنامه‏ی دولت شده و منعکس کننده‌‏ی دیدگاه‌‏های دولت است، باز حملات جدی و خشمگینانه‌‏ای را به آقای رفسنجانی شروع کرده بود.

سفر آقای هاشمی رفسنجانی به عراق، سفر بسیار مهمی بود و بازتاب مثبتی هم برای ایران و هم برای عراق داشت. ایشان در این سفر ملاقات بسیار طولانی‌‏ای با علمای بزرگ عراق، آیت‌‏الله سیستانی و دیگران داشت، با شخصیت‏‌های سیاسی عراق، آقای نوری مالکی، رییس مجلس و آقای طالبانی، رییس جمهور عراق هم ملاقات‏‌های مفصلی داشت.

علی‌‏رغم این، زمانی که ایشان هنوز از عراق برنگشته، سخنگوی دولت، آقای دکتر الهام، در مصاحبه‏‌ی مطبوعاتی، در پاسخ به سوالی در خصوص سفر آقای هاشمی رفسنجانی، مبنی بر این‌که گفته ‏می‌‏شود، تعداد زیادی با ایشان همراه بوده‌‏اند، می‌‏گوید: بله، ما هم اطلاع نداریم. معلوم نیست پول این سفر از کجا تأمین شده و…


صادق زیبا کلام، استاد دانشگاه و تحلیل‏‌گر سیاسی

در این شرایط که اصول‏گرایان مجدداً تخریب سنگینی را علیه آقای هاشمی شروع کرده بودند، این پیروزی معنادار بود. پنجاه و دو رأی از مجموع قریب به هفتاد رأی، نشانه‏ی کسب اکثریتی خیلی بیشتر از دو سال پیش است.

دوره‌‏ی قبل، آیت‏‌الله جنتی که از روحانیون مخالف آقای هاشمی رفسنجانی و از روحانیون تندرو و خیلی نزدیک به آقای احمدی‌‏نژاد است، در مقابل آقای رفسنجانی ایستاد و قریب ۳۴ رأی آورد.

در این دور هم آیت‌‏الله یزدی که اخیراً خیلی سعی کرده خود را به اصول‌‏گرایان نزدیک کند، ۲۶ رأی بیشتر نیاورد. این نشان می‏‌دهد که جایگاه جریان تندرو در میان خبرگان کم‏‌رنگ‏تر شده است.

تصور می‏‌کنم، حملات اصول‏‌گرایان و تلاش آن‌‏ها برای تخریب آقای هاشمی نتیجه‌‏ی عکس داده و حتا می‌‏توان گفت‏، بیشتر باعث بالا رفتن شأن و منزلت ایشان شده است.

مکانیسم این تغییر چیست؟ چرا این اتفاق می‌‏افتد؟

در قریب چهار سالی که آقای احمدی‌‏نژاد روی کار بوده است، اتفاقاً خیلی از مردم که منتقد و مخالف آقای هاشمی بودند و سیاست‌‏های ایشان را قبول نداشتند، در مقایسه با اصول‌‏گرایان، تازه دارند قدر آقای هاشمی، سیاست‌‏ها، میانه‌‏روی و اعتدال ایشان را متوجه می‌‏شوند.

ای بسا، جایگاه بالاتری که امروز آقای هاشمی در خبرگان پیدا کرده، به نوعی انعکاس ناکامی اصول‏‌گرایان طی سه سال و هشت نه ماه گذشته باشد.

با استفاده از اشاره‌‏ای که به ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد کردید، می‌خواهم سوالی را طرح کنم و آن این‌که، در اردوی اصول‌‏گرایان با وجود چندین نامزد اصلاح‏‌طلب، هنوز هیچ حرکتی مشهود نیست. برخی معتقدند این نشان سردرگمی در جبهه‌‏ی اصول‏‌گرایان است. این نظر هم وجود دارد که آن‏‌ها باز با چراغ خاموش حرکت می‏‌کنند و دارند آرای آقای احمدی‌‏نژاد را می‏‌سازند. نظر شما چیست؟

بخشی از آن‌چه می‏فرمایید، درست است. آقای احمدی‏نژاد حتا تا به امروز، رسماً اعلام نکرده که کاندیدا است. اما همه می‏‌دانیم که ایشان نامزد جناح راست (اصول‌‏گرایان) خواهد بود و تمام حرکت‏‌های ایشان نشان‏‌دهنده‌‏ی این مسأله است که از خیلی خیلی وقت پیش، خود را برای دور دوم آماده می‌‏کرده است.

منتها، کلید حل معمای پیچیده‌‏ی انتخابات بیست و دوم خرداد، نه خیلی در دست آقای خاتمی، نه آقای موسوی، نه آقای کروبی و از قضای روزگار، نه خیلی در دست آقای احمدی‌‏نژاد است. بلکه در دست قریب به بیست میلیون نفری است که با صندوق‏‌های رأی قهر کرده‌‏اند و در انتخابات سال ۸۴ شرکت نکردند.

به نظر شما، آن‌ها این‌‏بار چکار خواهند کرد؟

اگر این بیست میلیون، صندوق رأی را هم‌چنان بایکوت کنند و در بیست و دوم خرداد پای صندوق‌‏های رأی حاضر نشوند، باید گفت که آقای احمدی‌‏نژاد برنده خواهد شد.

اما اگر حتا نصف این بیست میلیون در انتخابات شرکت کنند، آن وقت قطعاً بر حسب این‌که نامزد اصلی اصلاح‏‌طلب‌‏ها آقای خاتمی، آقای میرحسین موسوی یا آقای کروبی باشد، به راحتی می‌‏توانند آقای احمدی‏نژاد را شکست بدهند. علی‌‏رغم تمام تلاش و تقلاهای آقای احمدی‌‏نژاد برای این‏‌که رأی دهک‌‏های پایین را از آن خود کند.

شما تمام هفده میلیون رأیی را که آقای احمدی‏‌نژاد در دور قبل داشته، برای او حفظ می‏‌کنید. فکر نمی‌‏‏‏کنید، بخشی از این آرا فرو ریخته است؟ و حتا اگر آن بیست میلیون هم به میدان نیایند، باز هم از آرای آقای احمدی‌‏نژاد کاسته شده و ممکن است اصلاح‏‌طلبان برنده شوند؟

چرا. آن‌‏چه مسلم است، رأی آقای احمدی‏نژاد ریزش خواهد داشت. چون بسیاری از این هفده میلیون به عشق این‌که آقای احمدی‏نژاد بیکاری را سامان بدهد، فساد را پایان بدهد، شکاف طبقاتی را پر کند و به انگیزه‏‌ی مسایل اقتصادی و بهتر شدن وضع معیشتی، به ایشان رأی دادند.

هیچ‌کس برای دمکراسی، آزادی، آزادی مطبوعات، برای بسته شدن زندان اوین، انتخابات آزاد، تأمین حقوق زنان، تأمین حقوق اقلیت‏‌ها، به آقای احمدی‌نژاد رأی نداد. بنابراین، شماری از آن هفده میلیون دچار ریزش خواهد شد، چون آقای احمدی‏‌نژاد به‌هیچ‌‏وجه نتوانست خواسته‏‌های اقتصادی آن‌‏ها را تأمین کند.

آیا این آرای فروریخته، به طور طبیعی، به حساب اصلاح‏‌طلب‌‏ها ریخته نخواهد شد؟

نه لزوماً. برای این‌که از یک عنصر دیگر در آن هفده میلیون نباید غافل شویم و آن عنصر عقیدتی، آرمانی، حزب‏‌الهی و… است. یعنی‏ این هفده میلیون رأی آقای احمدی‌‏نژاد، آمیزه‌‏ای بود از کسانی که می‏‌خواستند وضع زندگی‌‏شان کمی بهتر شود و کسانی که از روی اعتقادات عقیدتی به ایشان ر‏أی دادند.

آن‏‌هایی که عقیدتی به آقای احمدی‏نژاد رأی دادند، هم‌‏چنان هم در بیست و دوم خرداد، به او رأی خواهند داد و حتا اگر به آن‏ها بگویید: مگر نمی‏بینید، وضع اقتصادی خراب‌‏تر شده، جایگاه ایران در عرصه‏‌ بین‌‏المللی تا این حد سقوط کرده و…، پاسخ خواهند داد که ایشان موفقیت‏‌ها و دستاوردهایی هم داشته است.

نگاه ‏آن‌‏‏ها به آقای احمدی‏نژاد، نگاهی ایدئولوژیک‏ محور است. بنابراین، علی‌‏رغم این‌که ایشان به لحاظ اقتصادی موفق نبوده، هم‏‌چنان می‌‏آیند و به او رأی خواهند داد.

یک سوال دیگر از حوزه‏ی انتخابات ریاست جمهوری؛ اعلام کاندیداتوری رسمی آقای موسوی و آقای اعلمی، نماینده‌‏ی دوره‏‌های ششم و هفتم مجلس را داشتیم. نظرتان در این مورد چیست؟

حدس من این است که اگر آقای اعلمی را درست شناخته باشیم‏‏‏، ایشان به نفع آقای میرحسین موسوی کنار خواهد رفت. البته با توجه به شناختی که از میزان اعتقادات انقلابی آقای اعلمی داریم.

واقعیت این است که اصلاح‏‌طلبان با یک دغدغه‌‏ی بزرگ شکستن آرای خود روبه‌رو هستند. اگر در بیست و دوم خرداد، سه نامزد اصلاح‌‏طلب داشته باشیم (کروبی، موسوی، خاتمی) به نظر من، ما مستحق همان آقای احمدی‌‏نژاد هستیم.

برای این‌که نخبگان اصلاح‌‏‏طلب سیاسی ما نتوانسته‏‌اند در حد این‌که یکی از آن‏‌ها نامزد شود، بین خودشان به یک اجماع برسند و در واقع ما همان مستحق آقای احمدی‏‌نژاد هستیم.

لذا، تصورم این است که در اواخر فروردین، اوایل اردیبهشت، در یک میتینگ بزرگ و سراسری یا آقای موسوی به نفع آقای خاتمی کنار می‌‏رود و یا بالعکس، آقای خاتمی به نفع آقای موسوی.

حتا امیدوار هستم که در یک میتینگ بزرگ که برای من یک رؤیا شده، آقای کروبی هم باشد. چرا این سه بزرگوار، نتوانند با همدیگر بعداً آن دولت را تشکیل بدهند. یکی از آن‏ها آرا را جمع کند، رییس جمهور شود (مثلاً آقای میرحسین موسوی)، آقای خاتمی وزیر خارجه‏ بشود و جایگاه ایران را که به شدت در منطقه سقوط کرده، به جای سابق برگرداند، آقای کروبی هم وزیر کشور شود و خیلی از آدم‌ها در شهرستان‏ها، استان‏ها با ایشان کار می‌‏کنند…

آقای زیباکلام، امیدوارم این رؤیای شما به حقیقت بپیوندد.

Share/Save/Bookmark

در همین رابطه:
میرحسین موسوی نامزد انتخابات شد
انتخاب مجدد هاشمی به ریاست خبرگان

نظرهای خوانندگان

من جزو اون بیست میلیونم که روز انتخاباتی که نتیجه اش شد احمدی نژاد با بر و بچ رفتم کوه. که البته نتیجه اش رو هم دیدم. شاید بیشتر از بر و بچ که ایران موندن. چون همزمان با روی کار اومدن ایشون ایران رو به مقصد فرانسه ترک کردم. هرجا می گفتم ایرانی ام جمله ی دوم مخاطبم درباره ی احمدی نژاد بود. مهربون ترین ها فقط می گفتن رییس جمهورتون دیشب تو تلویزیون دیدیم. وقتی دوست کره ایم عکسشو رو مجله ها ی پشت ویترین نشونم می داد سرمو می نداختم پایین. بعد فهمیدم حتا وقتی بین بد و بدتر هم حق انتخاب داری باید رای بدی. هر جور شده می رم پاریس رای می دم. اصلا برنامه می ذارم که همه ی ایرانی ها با هم بریم رای بدیم سفر انتخاباتی تفریحی . فقط امیدارم بر وبچ هم مسیر مینی بوس کوه رو یه تغییر کوچولو بدن و از جلوی صندوق ردش کنن و بعد سر قله ای ایران بخونن. وگرنه هر چی پیش بیاد حقمونه : از ماست که بر ماست.

-- Saïna ، Mar 13, 2009 در ساعت 03:15 PM

داشتن نامزدهای متعدد یک استراترژی بسیار صحیح برای اصلاح طلبان است. در این صورت، در صورتیکه تعداد ارای یکی از آقایان بیشتر از نامزد رقیب باشد یا تعداد آرای مجموع آنها بیشتر باشد به هر صورت یا در دور اول خواهند برد یا به دور دوم خواهند رفت و در دور دوم خواهند برد. ضمن اینکه این روش باعث رنجش هیچ کس نمی شود چون تصمیم گیری با مردم است نه با احزاب. تنها حالتیکه ممکن است به ضرر اصلاح طلبان بشود آن است که هر دو نامزد دور دوم اصلاح طلب نباشند که با نزدیکتر شدن به انتخابات و نظر سنجی های منطقی می توان از بروز این مشکل هم جلوگیری کرد.

-- نادر ، Mar 13, 2009 در ساعت 03:15 PM