رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۶ فروردین ۱۳۸۷
چشم‌نداز صنعت نشر در سال آینده در گفت و گو با شهلا لاهیجی، مدیر انتشارات روشنگران:

بدترین سال برای صنعت نشر

مریم محمدی

در قسمت دیگری از برنامه‌های ویژه چشم‌اندازهای سال آینده، به یکی از بنیادی‌ترین عرصه‌های فرهنگی، یعنی صنعت نشر در ایران پرداختیم. برای ورود به این عرصه با خانم شهلا لاهیجی، مدیر انتشارات روشنگران تماس گرفتم. اما نکته ‌اینکه برای گشودن چشم اندازی به آینده، بررسی سال‌های گذشته، به ویژه سال گذشته در صنعت نشر ضروری است. و پس از بررسی این گذشته، چشم‌انداز آینده که متاسفانه دلگرم‌کننده به نظر نمی‌رسد، کوتاه و مختصر شد.

Download it Here!

خانم لاهیجی، برای بررسی چشم‌انداز عرصه نشر ایران‌ در سال آینده، اگر ممکن است در مورد آنچه که سال گذشته بر صنعت نشر رفت، توضیح بدهید؟
‌‌سال گذشته یکی از سخت‌ترین و مشکل‌ترین سال‌هایی بود که در طی این ۲۶-۲۷سالی که من در کار نشر هستم، با آن درگیر بودم. و بیش از همیشه کتاب‌هایی در انتظار مجوز، با مدت‌های طولانی داشتیم.

اوایل سال انبوه کتاب‌ها برای مجوز معطل مانده بود. بعد صحبت‌های آقای وزیر که، همه امکانات را قطع می‌کنند و قطع کردند. وام معمولی که به ناشران داده می‌شد و سال‌ها بود که کمکی برای ناشران بود، قطع شد. کاغذ طی یک برنامه نامعلوم و بی‌اینکه، آنچه که ما گفته بودیم، شنیده بشود؛ دیگر به صورت سوبسید داده نشد. در نتیجه قیمت کتاب‌های تولید شده خیلی بالا رفت و برای جامعه‌ای که اصولاً به کتاب، اطمینان ندارد و آماده است تا آن را با هر بهانه‌ای کنار بگذارد، این باعث پایین آمدن تیراژ و فروش نرفتن کتاب‌ها شد.

در هرحال اگر بخواهم یک ارزیابی بکنم باید بگویم که یکی از سخت‌ترین سال‌ها برای نشر بود که ما فقط برای بقا و فقط برای اینکه بتوانیم باقی بمانیم، می‌جنبیدیم. وگرنه هیچ نوع قدمی روبه جلو نتوانستیم برداریم. تعداد کتاب‌های چاپ اول ما، بسیار بسیار کم بود.

نسبت به همه سال‌های گذشته یا نسبت به سال...
نسبت به همه سال‌های گذشته. حتی نسبت به سال‌های قبل از دوران وزارت آقای خاتمی هم بدتر بود. بدتر از همه این بود که هیچ جوابی داده نمی‌شد. درهای بسته، تصمیم‌‌گیری پشت درهای بسته و درحقیقت سرگردانی ناشر، و ماجراهایی که من خودم فکر می‌کنم یکی از بزرگترین لطمه‌ها را در این دوران به صنعت نشر زده؛ به اضافه مشکلاتی که در نمایشگاه بود. نیامدن تعداد مهمی از ناشران بین‌المللی و بعد یک بحث و جدل غیر‌منطقی بین جمعی از ناشران عضو اتحادیه و مدیریت نمایشگاه و معاونت وزارتخانه؛ خب همه اینها نکات مایوس‌کننده‌ای بود که من را به عنوان یک ناشر و فکر می‌کنم خیلی‌های دیگر را هم، بسیار دچار اندوه می‌کرد. چون در اینجا کتاب به دلیل کمبود خواننده، همیشه در خطر نابودی هست و حالا دیگر این چیزها هم به آن اضافه بشود، قیمت‌ها سنگین می شود و...

خانم لاهیجی، شما فکر می‌کنید چرابه طور کلی جامعه‌ی ایرانی، حالا در هر شرایطی که باشد، از کتاب خواندن استقبال نمی‌کند‌؟
از نظر تاریخی این موضوع گفته و شنیده شده. یعنی ملت ما بیشتر گوش دارد تا چشم. بیشتر قصه‌شنو هست تا قصه‌خوان. این جریان دیگر به عادت تبدیل شده است. اما باید این عادت را با برنامه‌ریزی‌های درست، رفع کرد و ترک داد.


شهلا لاهیجی، مدیر انتشارات روشنگران

متاسفانه سیاست‌های مسوولین فرهنگی درست عکس این است. یعنی این بی‌توجهی و بی‌علاقگی را تشدید می‌کنند با توجه به اینکه خود ما هم می‌دانیم که در بعضی کتاب‌ها، کاملاً دست برده می‌شود. ولی حتی این هم نیست، ببینید برای برخی از ناشران، می‌تواند شانس باز هم کمتری باشد و نمونه‌اش این بود: یک کتاب آورده بودند برای ما و ما آن را دادیم به وزارت ارشاد، اول که گفتند نمی‌شود چاپ شود. بعد که نویسنده، خودش به وزارت ارشاد رفت، یک لیست بلند بالای سانسور به او دادند، و نویسنده اعلام انصراف کرد و کتاب خود را از ما گرفت و برد پیش یک ناشر دیگر و آن ناشر توانست بدون هیچ زحمت و هیچ کم و کسری کتاب او را چاپ کند.

یعنی روی انتشارات گوناگون هم حساسیت‌های ویژه دارند؟
‌‌احتمالاً! البته به من که گفته نمی‌شود، ولی به نظر می‌آید اینطور باشد. البته، یکی از آقایان غرفه ایران در نمایشگاه فرانکفورت در مصاحبه خودش، به این موضوع اشاره‌ای کرد، اما خود من به طور مستقیم این را از آقایان نشنیدم.

ولی در عمل دیدید‌؟
‌در عمل دارم می‌بینم که به هرحال هر چند باری که ما درخواست کردیم که کاغذ بگیریم که حتی یک بار آن با یک دلیل خیلی خیلی منطقی بود، گفتند که به شما کاغذ داده نمی‌شود. آن موقعی بود که هنوز کاغذ می‌دادند، یعنی به بعضی از ناشران می‌دادند و به ما گفتند در کمیسیون رد شده! این یعنی که، مال شما رد شده.

خانم لاهیجی، این مشکل سانسور و ممیزی در سال گذشته بیشتر متوجه چه نوع کتاب‌هایی بود و در چه زمینه‌هایی؟
ببینید، آنقدر کتاب‌های متنوع ما، در آنجا مانده و اجازه نگرفته که من نمی‌توانم به شما بگویم یک نوع، همه نوع! مثلاً کتاب‌های زنان، سه‌تا، چهارتا از کتاب‌ها، ـ مطالب کاملا تئوریک ـ از زنان مانده، تعدادی رمان مانده، کتاب شعر مجوز نگرفته و هر نوع کتاب دیگر. البته شاید بخشی از آن، من هستم. من نمی‌دانم. ولی در هرحال این کتاب‌ها در انواع و ژانرهای گوناگون نتوانستند مجوز بگیرند.

اما این مساله عدم حمایت صنعت نشر به ترتیبی که شما می‌گویید، فقط متوجه انتشارات شما فقط نبوده است. اینطور که می‌گویید در این زمینه‌ها این سیاست‌ دولت اصولاً متوجه نشر بوده است‌؟
بله، بطور عمده می‌شود گفت. ولی آقای وزیر گفتند که از آنهایی که با ما هستند، ما حمایت می‌کنیم، از آنهایی که درمقابل ما هستند، ما حمایت نمی‌کنیم. یک چنین خط‌کشی هم داشتند و بعد گفتند آنهایی که کتاب‌هایی در جهت ما دارند چاپ می‌کنند، نگران کاغذ نباشند. و تا مدت‌ها یعنی تا دو ماه پیش هم کاغذ می‌دادند. منتها از طریق مصوبه دیگر و نه از طریق اتحادیه. باید مصوبه آن را خودشان می‌دادند. یعنی باید لیست را ما می‌دادیم به ارشاد. در حالیکه چندین سال بود که ما لیست خود را به اتحادیه می‌دادیم و براساس قوانینی که گذاشته شده بود، به همه کتاب‌هایی که مجوز داشت، کاغذ داده می‌شد. این یک قانون شده بود.

خانم لاهیجی، به طور کلی اتحادیه ناشران، الان چه وضعیتی دارد؟ آیا واقعاً یک اتحادیه متعلق به ناشران است؟
نه، اتحادیه‌ی بسیار فلک‌زده‌ای است و به هر حال از سال گذشته هم ما همچنان به خاطر داریم که یکی از کارهای وزارت ارشاد، بی‌اعتبار جلوه دادن اتحادیه است. چون اولاً اتحادیه را الان برای هیچ برنامه عمومی مثل اجرای نمایشگاه‌های داخل و خارج، دعوت نمی‌کنند و از آن همکاری نمی‌خواهند و بعد هم یک اتحادیه تعاونی‌های نشر را در یک سطح بزرگِ حمایت‌شونده، درمقابل اتحادیه ناشران - که یک نهاد صنفی و مدنی است - قرار دادند و درحقیقت اتحادیه، هیچ کاری نمی‌تواند بکند. یعنی از حقوق ناشران عضوش که نمی‌تواند دفاع بکند. برای آنها کاری نمی‌تواند بکند. جواز نشر که نمی‌تواند صادر بکند. درحقیقت یک نهاد کمابیش، کم‌حاصل است ولی ما به دلیل اعتقادی که به مسایل صنفی داریم، همچنان عضو اتحادیه ماندیم، همچنان از آن دفاع می‌کنیم و همچنان درصددیم که استقامت و استقلال آن را حفظ کنیم. اما این خواست ماست؛ به نظر می‌رسد که متولیان فرهنگی اصلاً علاقه‌ای به اتحادیه ناشران ندارند وگرنه، اتحادیه ناشران را چه در نمایشگاه داخلی و چه در نمایشگاه خارجی به عنوان عامل معرفی می‌کردند. همینطور که در همه جای دنیا اینطور است.

من فکر می‌کنم به این ترتیب چشم‌انداز سال آینده از نظر شما، چشم‌انداز خوب و امید‌بخشی نباشد.
نه، مطلقا نیست و ما فقط همچون سال گذشته، برای بقا تلاش می‌کنیم. و سعی می‌کنیم که خودمان را روی پا نگه داریم، تعداد کارمندان خود را کم بکنیم و خودمان را کوچک بکنیم به لحاظ هزینه‌های جاری تا بتوانیم به جهت این قیمت‌های سرسام‌آور، سر پا بمانیم تا ببینیم چه خواهد شد.

منتها بحث من کمی فراتر از این است. اینکه حالا یک ناشر سر پا بماند یا نماند، مساله‌ای نیست. مساله این است که فرهنگ مکتوب دارد از بین می‌رود. ادبیات داستانی دارد از بین می‌رود و دیدم که از نظر بعضی از آقایان و کسانی که نزدیک بودند به سیستم، مساله این بود که اصولاً چرا باید این همه رمان چاپ بشود!

Share/Save/Bookmark