رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۳ مهر ۱۳۸۶

روزنامه‌های عربی در هفته‌ای که گذشت

م. صبا

موضع‌گیری علیه تقسیم کشور عراق به سه بخش فدرالی کُردنشین، شیعی و سنی، نکته‌ای بود که در هفته گذشته در بسیاری از روزنامه‌های عربی به چشم می‌خورد.

روزنامه المدینه در این زمینه طی مقاله‌ای شدیداللحن، پیشنهاد گنگره آمریکا مبنی بر تقسیم عراق و اداره فدرالی آن را رد کرد و نوشت: «مردم عراق متعلق به هر قومیت و یا دینی که باشند چنین طرح‌هایی را مردود دانسته و دست در دست یکدیگر در مقابل این گونه تصمیمات ظالمانه می‌ایستند.» این روزنامه می‌افزاید: «دست‌های پلیدی در حکومت عراق وجود دارد که به نفع خارجیان عمل می‌کند.»

المدینه همچنین اعلامیه جمعیت علماء المسلمین عراق را منعکس کرده است که در آن روحانیون، تقسیم عراق به سه بخش کُردنشین، شیعی و سنی را محکوم نموده و آن را طرح جناحی خاص در حکومت آمریکا و لابی صهیونیستی که آن را حمایت می‌کند، دانسته‌اند.

روزنامه الوطن در شماره روز دوشنبه خود به نقل از روزنامه «ساندی تلگراف» نوشت: «واشنگتن دول عربی را آماده حمله احتمالی به ایران می‌کند. در این راستا آمریکا به تقویت نیروی هوایی کشور‌های عربی، که آن‌ها را متحد خود در این جنگ می‌داند، پرداخته و به همین منظور مرکزی برای کنترل جنگ‌های هوایی در امارات تشکیل داده است.»

این روزنامه می‌افزاید: «کشور‌های اردن و امارات برای کسب آمادگی بیشتر در جنگ هوایی علیه طرف‌های درگیر با آمریکا، با یکدیگر مشارکت می‌کنند.»

این روزنامه همچنین به نقل از معاون ویژه فرماندهی قوای مسلح اردن، الامیر فیصل بن الحسین، گفته است: «هراس از تلاش ایران برای تبدیل شدن به نیروی برتر منطقه، ما را به سوی همکاری‌های گسترده با آمریکا، در زمینه‌های سیاسی و نیز تبادل اطلاعات سوق داده است.این تبادلات هم اکنون به وسیله تأسیس مرکز جنگ‌های هوایی آسان‌تر شده است.»

روزنامه الرأی چاپ کویت، در مطلب کوتاهی نظر علامه سید حسین فضل‌الله، مرجع شیعه لبنانی را نقل کرده که گفته است: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ستون فقرات قوای مسلح ایران و نماینده نظامیان این کشور است. تروریست دانستن این قوا از جانب کنگره آمریکا را تنها به منزله اعلان جنگ آمریکا با ایران می‌توان تلقی کرد.» او همچنین تقسیم عراق را تمهید احتمالی آمریکایی‌ها در جنگ متحرک میان دول منطقه دانسته است.

روزنامه الحیاة در شماره روز شنبه خود، در مقاله‌ای با عنوان «دیده‌ها و شنیده‌ها» (آیا رفتار رهبران بر اعمالشان صحه می‌گذارد؟) کوشیده است با اتخاذ موضعی سوم، دیدگاه‌های جورج بوش و احمدی‌نژاد، هر دو را تخطئه کند. جهاد الخازن می‌نویسد: «جرج بوش در حالی حکومت میانمار را تهدید کرده و حکومت‌های بلاروس، کوبا، ایران، سوریه، کره شمالی و زیمبابوه را به تندروی و خشونت متهم می‌کند که فراموش کرده است تصمیمات خود او موجب کشتار‌های فراوانی در عراق و افغانستان شده است.

احمدی‌نژاد نیز در حالی که در سخنرانی‌های خود به استکبار حمله می‌برد، انکار می‌کند که کشورش در تلاش برای دست‌یابی به سلاح اتمی است.او همچنین نقش منفی کشورش در حوادث عراق را نادیده می‌گیرد و با دیگران سخن می‌گوید. من گمان می‌کنم بهترین راه برای این که احمدی‌نژاد حرف‌های ما را بفهمد آن است که با او به فارسی صحبت کنیم.

جورج بوش هم مرتب دم از حقوق بشر می‌زند؛ در حالی که خود او این حقوق را در عراق نقض می‌کند. معامله احمدی‌نژاد نیز با مقوله حقوق بشر بهتر از بوش نیست.»

الخازن می‌گوید: «من معتقدم عناصری از حقیقت را در حرف‌های هر یک از این دو نفر می‌توان یافت؛ اما هیچ یک کاملاً درست نمی‌گویند. مثلاً در مورد مسأله سلاح‌های هسته‌ای بهتر است منطقه از وجود این سلاح‌ها کاملاً پاک گردد. اما اگر قرار باشد اسراییل همچنان سلاح‌های اتمی خود را حفظ کند، در آن صورت نه تنها بر ایران، که بر تمام دول کوچک و بزرگ منطقه فرض است که به دنبال دستیابی به سلاح اتمی بروند. در غیر این صورت باید گفت حکومت‌ها در حمایت از مردمشان کوتاهی کرده‌اند.»

الحیاة همچنین در مطلبی تحت عنوان «هراس از رهبری حرکت اسلامی بوسیله قم و دمشق» در تحلیل مشارکت حزب اخوان‌المسلمین در انتخابات مجلس اردن، ضمن تحلیلی مبسوط از وضعیت سیاسی این حزب، نوشته است: «حرکت اسلامی اردن با نفوذ حماس و ایران در دور فعالیت‌های آن، و تأثیر پیدا و پنهان این دو عامل خارجی در این حرکت، در حال انشقاق و دوقطبی شدن است. به همین منوال نظرات مسئولین در حکومت اردن هم نسبت به چگونگی مواجهه با حرکت اسلامی متفاوت است.

اقلیتی از مسئولین خواهان آزادی حرکت اسلامی برای انجام فعالیت‌هایش هستند. در حالی که اکثریت آنان معتقدند باید پرده از تحرکات این گروه بالا زد. زیرا شواهد و ادله فراوانی از جانب سازمان اطلاعات اردن ارائه می‌شود که حرکت اسلامی اردن وجهه‌ای افراطی پیدا کرده و به زودی باید مرجع و ریاستش را در قم و دمشق جستجو کرد.»

همین روزنامه در مقاله‌ای مبسوط به قلم مصطفی اللباد، کارشناس مسائل ایران، نگاهی دارد به روابط ایران و روسیه. مقاله که عنوان »خطای ژئوپولیتیک و جودو» را بر پیشانی حمل می‌کند، می‌گوید: «اهمیت روسیه برای ایران تنها به سبب طمع ایران در استفاده از حق وتوی او در شورای امنیت سازمان ملل نیست. اهمیت روسیه برای ایران همچنین تنها به آن خاطر نیست که از سال‌های 1999 به بعد ایران بیشترین تکنولوژی جدید خود را از آن جا گرفته است.بلکه نقطه عطف این رابطه آن است که روسیه زرادخانه هسته‌ای ایرن است.»

نویسنده ادامه می‌دهد «علی‌رغم تعارضات و تناقضات ایدئولوژیک بین اتحاد جماهیر شوری سابق و جمهوری اسلامی، که نظریه ولایت فقیه مبنای تئوری سیاسی آن است، مصالح مشترک و فراوان تهران - مسکو سبب شده است که ایران بهای چشم‌پوشی از اختلافات عقیدتی و دشمنی‌های تاریخی با روسیه را بپردازد.»

نویسنده آن گاه با نگاهی به گذشته این روابط، به بررسی اهداف روسیه از ارتباط با ایران پرداخته و می‌نویسد: «استراتژی جدید روسیه در حال حاضر بر ایجاد محور‌های ژئوپولیتیک جدید متمرکز شده است. این محور‌های ژئوپولیتیک عبارتند از:
محور غربی: مسکو - برلین
محور شرقی:مسکو - توکیو
و محور جنوبی: مسکو - تهران.
در این میان محور جنوبی همان وسیله‌ای است که روسیه رابه هدف ژئوپولیتیکی که سال‌های متمادی در پی تحقق آن بوده است، یعنی دستیابی به آب‌های گرم خلیج فارس می‌رساند و از این جاست که می‌توان به اهمیت منحصر به فرد ایران برای روسیه پی برد.»

الشرق الاوسط در هفته گذشته ضمن مطلب کوتاهی نوشت: «نوری المالکی نخست وزیر دولت عراق، فتوای مفتی بزرگ عربستان، عبد العزیز بن عبدالله آل شیخ را که جوانان را از خروج از کشور به قصد جهاد در سایر کشور‌ها منع کرده بود، ستود. مالکی اظهار امیدواری کرده است که این موضع مثبت مفتی سعودی الگویی برای همه علماء در کشورهای مختلف عربی و اسلامی قرار بگیرد و به این وسیله، گامی به سوی اصلاح اشتباهتی که پیش از این برخی از جوانان، با نیت جهاد در عراق انجام داده‌اند، برداشته شود.»

روزنامه الجزیره ضمن خبری در مورد این فتوا گفته است: «شیخ عبدالعزیز در این فتوا تصریح کرده است: «گر چه این جوانان دارای غیرت دینی هستند؛ اما خروجشان از کشور بقصد ه جهاد، عصیان و مفسده‌ای بزرگ است. زیرا وضعیت جاری بسیار مغشوش، شرایط سیاسی مبهم و افق آینده ناروشن است.»
او گفته است: «این جوانان هنوز توانایی تشخیص حق و باطل را نداشته و به همین دلیل مورد سوءاستفاده کسانی که مقاصدی شوم دارند، قرار می‌گیرند.»

هدی الحسینی در الشرق الاوسط روز پنجشنبه، در مطلبی با عنوان «ارتباط با ایران؛ آن چه آمریکا در موردش تجاهل می‌ورزد» نوشته است: «این که جنگ میان ایران و آمریکا صورت بگیرد یا نه، هنوز معلوم نیست. اما آن چه مسلم است این که بسیاری انتظار این جنگ را می‌برند.»

او در ادامه با اشاره به انتشار کتاب «همبستگی نامطمئن» اثر تریتا پارسی، به ذکر نکاتی از مصاحبه خود با او می‌پردازد و مسأله همکاری‌های پنهان ایران با آمریکا و اسرائیل را مد نظر قرار می‌دهد.او از قول نویسنده کتاب به نامه‌ای اشاره می‌کند که یکی از اعضای کنگره آمریکا در سال 2003 آن را فاش کرده است. در این نامه، آیت‌الله خامنه‌ای با توقف حمایت مالی ایران از حزب‌الله و حماس موافقت می‌کند؛ مشروط بر آن که تضمین‌هایی جهت عدم حمله آمریکا به ایران دریافت دارد. نامه‌ای که تهران آن را تکذیب نکرده است. او از قول پارسی اضافه می‌کند که آیت‌الله خامنه‌ای با انجام چنین معاملاتی با آمریکا موافق است و حتی صادق خرازی، پسر برادر وزیر خارجه سابق ایران، کمال خرازی متن این گونه نوشته‌ها را نیز به او نشان داده است؛ اما آمریکایی‌ها رویکرد مثبتی به این معامله نشان نداده‌اند.»

روزنامه البیان در مقاله‌ای به بررسی احتمال جنگ ایران و آمریکا پرداخته است. صبحی غندور، نویسنده مقاله معتقد است که آمریکا در حال حاضر تصمیم جدی برای جنگ با ایران و سوریه اتخاذ نکرده است. او می‌گوید: «آمریکا با وضعیتی که در افغانستان و عراق دارد، از باز کردن جبهه سومی برای نبرد پرهیز می‌کند .زیرا جبهه سوم، تنها بر مشکلات داخلی و خارجی او می‌افزاید. تنها احتمالی که برای شروع جنگ در آینده نزدیک وجود دارد استفاده آمریکا از ارتش اسراییل، به عنوان تنها ارتش قابل اطمینان آمریکا، در جنگ با ایران است که البته این احتمال هم قوی نیست. زیرا اسرائیل پس از جنگی که به تازگی با لبنان داشته، ضعیف شده است. علاوه بر آن که این کار، جبهه‌های جنگ متعدد دیگری را نیز در منطقه می‌گشاید.»

نویسنده ادامه می‌دهد: «حل مسأله ایران و آمریکا جدا از حل مسأله مثلث مشکل‌ساز دیگری به نام عراق، لبنان و فلسطین نیست. مسأله‌ای که به سادگی قابل حل نبوده و یکی از دلایل مهم آن، عدم وجود یک اتحاد عربی مبنی بر حل و فصل مشکلات خاورمیانه است. در این میان آمریکا ترجیح می‌دهد خود را فعلاً وارد جنگ دیگری نکرده و وضعیت آشوب‌زده منطقه را از آن چه که هست، آشفته‌تر نسازد. خصوصاً آن که آمریکا برای حل مسأله عراق، به مشارکت ایران و سوریه نیازمند است.»

در پایان صبحی غندور می‌گوید: «اخبار و رد و انکار‌هایی که در مورد جنگ، مرتباً از طرف جناح‌های مختلف در دو طرف به گوش می‌رسد، وضعیت این مسأله را به بازار ناثابت بورس سهام شبیه کرده است که نمودار آن افت و خیزهای فراوانی را نشان می‌دهد. اما باید دانست سوگیری نهایی این نمودار به سوی جنگ است؛ هر چند وقوع آن چندان نزدیک نیست.»

Share/Save/Bookmark