رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۶

راهپیمائی مادران میدان مایو برای حقیقت و عدالت

منیره برادران

چند شب پیش در ٣٠ آوریل، مادران آرژانتین به مناسبت سی امین سال آغاز حرکتشان بار دیگر در میدان مایو دست به راهپیمائی زدند. این بار آنها غیر از عکس‌های رنگ و رو رفته فرزندانشان و سربند سفید، با مشعل‌هایی، که شب را روشن کرده بود، ظاهر شدند.
آنها مادران ناپدید شدگان بودند که سی سال پیش، اولین راهپیمائی خود را دور میدان مایو آغاز ‌كردند. این میدان که بعدها نام مادران، آن را به شهرت جهانی رساند، مركز سیاسی شهر بوئنوس آیرس و مشرف به مقر روسای جمهور آرژانتین است. در همین میدان بود كه در مه سال ١٨١٠ مردم آرژانتین استقلال خود را از اسپانیا جشن گرفتند.



نخستین راهپیمائی علنی آنها یك سال پس از كودتای نظامی صورت گرفت. پیش از آن، آنها در كلیسائی در مركز شهر جمع می‌شدند. بنا به پیشنهاد خانم آزوسنا ویلافلور، كه خود نیز بعدها به جرگه ”ناپدیدشدگان“ پیوست، مادران محل تجمع شان را به میدان مایو، میدان اصلی شهر انتقال دادند. در نخستین راهپیمائی تنها ١٤ مادر شركت داشتند. اما پس از مدت كوتاهی بر تعداد آنها افزوده شد.

آنها سالهای زیادی، روزهای پنجشنبه هر هفته، ساعت پانزده و سی دقیقه راهپیمائی خود را دور این میدان ادامه دادند. در شرایطی كه ارعاب ناشی از كودتا همه جا حكمفرما بود و هیچ مطبوعات آزادی وجود نداشت كه مفقودالاثر شدن آدمها را انعكاس دهد، حركت مادران در ملا عام، كه در نفس خود اعتراض و فریاد دادخواهی بود، اقدامی بسیار شجاعانه محسوب می‌شد. خشم و درد ناشی از دست دادن فرزند چنان سنگین بود كه آنها در حركت خود درنگ و پروا نكردند. بیشتر این مادران، زنان خانه دار و عامی بودند كه پیشترها علاقه چندانی به سیاست نداشتند. اما همین مادران ”غیر سیاسی“ یكی از بزرگترین حركات سیاسی آمریكای لاتین را در دو دهه آخر قرن بیستم به راه انداختند.

سربند سفید، سمبل مادران
آنها در ادارات دولتی و مقرهای پلیس همدیگر را شناخته‌ و از سرگذشت مشترك یكدیگر آگاه شده‌بودند. در راهپیمائی‌ها سربند سفید را برای خود برگزیدند كه ابتدا چیزی نبود جز مانده‌هائی از قنداق كودكی فرزندان گمشده‌شان. بعدها این سربندهای سفید سمبل صلح، زندگی، رابطه مادرانه و ضدیت با خشونت شد.

بزودی بر تعداد آنها افزوده شد و آوازه‌شان به مطبوعات خارجی هم كشید. اما در روزنامه‌های آرژانتین در باره آنها همچنان سكوت حاكم بود. تجمع منظم آنها در مركز شهر، خود برای جلب توجه دیگران كفایت می‌كرد. حركت آنها ضمنا مقابله با سكوتی بود كه حاكمان نظامی بر همه جا حاكم كرده بودند.

”ما چیزی نمی‌خواهیم جز حقیقت"
در اواخر سال ١٩٧٧ حدود ١٥٠ تن از مادران در محلی خارج شهر بوئنوس آیرس نشستی برگذار كردند تا بر سر گامهای بعدی تصمیم‌گیری كنند. آنها نیاز به یك تشكل را برای گسترش حركتشان احساس می‌كردند و می‌خواستند موجودیت‌شان را رسما اعلام كنند. پس بیانیه‌ای نوشتند كه با این عنوان شروع می‌شد ”ما چیزی نمی‌خواهیم جز حقیقت“، و آن را به یكی از روزنامه‌های پرتیراژ آرژانتین فرستادند.

عكس العمل نظامیان در مقابل این حركت جسورانه به شیوه همیشگی بود. سه تن از بنیادگزاران مادران میدان مایو، آزوسنا ویلا فلورا، یك راهبه فرانسوی الاصل و یك زن هنرمند جوان ناپدید شدند و هیچگاه اثری از آنها بدست نیامد. قتل این سه نفر ضربه بزرگی بر پیكر ”مادران“ بود. تعدادی خود را كنار كشیدند و ادامه دهندگان باید خود را برای خطرهای بزرگ آماده می‌ساختند. خوش خیالی بود این فرض، كه تیغ نظامیان گلوی مادران سالخورده و دردمند را نگیرد. بعدها خانم هبه بونافینی، جانشین ویلا فلورا در باره ادامه حركتشان چنین نوشت:

”نیرویی كه به ما توان داد تا حركتمان را همچنان ادامه دهیم، بچه‌هایمان بودند. ما نخستین مادرانی بودیم كه از فرزندانمان زاده شدیم. ما نمی‌خواستیم خون آنها بیهوده هدر رود.“

در سال ١٩٧٨ كه مسابقات جهانی فوتبال در آرژانتین برگزار می‌شد، این كشور میزبان هزاران میهمان خارجی و در بین آنها صدها خبرنگار از چهار گوشه جهان بود. به رغم تدابیر امنیتی كه در سراسر كشور پدید آمده بود، مادران كوشیدند از موقعیتی كه پیش آمده بود، بهره جسته و صدای خود را به گوش جهانیان برسانند. آنها صدها كارت و نامه به سیاستمداران و خبرنگاران خارجی فرستادند. این تلاشها ثمر زیادی بهمراه نداشت. این بار علاقه‌ها به تمامی متوجه فوتبال بود. آرژانتین عنوان قهرمانی را از آن خود ساخته‌بود و این پیروزی برای مدتی هر چند كوتاه بیشتر مردم را در رویائی شیرین فروبرد.


بازتاب صدای مادران در هلند
به زودی اما صدای مادران را گوشهای شنوا در كشور دوردست هلند شنیدند. با حمایت خانم دن اویل، همسر نخست وزیر هلند، گروه حمایت از مادران مایو تشكیل گردید و به دنبال آن سفرهای تبلیغاتی خانم هبه بنافینی، نماینده مادران، به كشورهای خارج آغاز شد. او در نخستین سفر خود به آمریكای شمالی و اروپا با سیاستمداران و خبرنگاران ملاقات كرد و از آدم‌ربائی‌ها توسط نظامیان كشورش سخن گفت. در سال ١٩٧٩ بنافینی موفق به دیدار پاپ و همچنین رئیس جمهور ایتالیا گردید. این توجه و حمایت بین‌المللی، مادران را در حركتشان امیدوارتر و مصم تر ساخت و نیز باعث شد تا حاكمان نظامی آرژانتین دیگر نتوانند به راحتی آنها را سر به نیست كنند. آنها ”انجمن مادران میدان مایو“ را به ثبت رساندند و یك كمیسیون یازده نفره از بین خود به ریاست انجمن برگزیدند. شدت یافتن حركت مادران تشدید فشار نظامیان را به همراه داشت. نظامیان می‌خواستند با ایجاد موانع مختلف مانع راهپیمائی هفتگی در میدان مایو شوند.

در سال ١٩٨٠ جایزه صلح نوبل به آدولفو پرز، فعال و مبارز در راه احقاق حقوق بشر، تعلق گرفت. این حادثه توجه جهانیان را متوجه آرژانتین ساخت. مادران به همراه آدولفو پرز راهی اسلو شدند تا دنیا را متوجه ناپدیدشدگان در آرژانتین قرار دهند. در همین سال آنها نخستین بولتن خود را با عنوان ”عدالت، عشق و صلح“ منتشر كردند. اولین بولتن نه در چاپخانه، بلكه در منزل هبه بنافینی به چاپ رسید و توزیع آن حتی به خیابانهای كشور همسایه، اروگوئه، هم كشیده شد. در تمام این كارها مادران از پشتیبانی گروه هلندی ”حمایت از مادران میدان مایو“ برخوردار بودند.

راهپیمایی مقاومت
در سال ١٩٨١ مادران حركت خود را تشدید كردند. در دسامبر آن سال ٨٠ تن از مادران یك راهپیمائی ٢٤ ساعته را در میدان مایو ترتیب دادند و آن را ”راهپیمائی مقاومت“ نامیدند و آن را در دسامبر هر سال تكرار كردند. آنها شعار می‌دادند:

ناپدیدشدگان به زندگی باز گردانده شوند/ عاملان و مقصران مجازات گردند/ قاتلان مردم زندانی شوند/ مقاومت ادامه دارد/ عقب نشینی نمی‌كنیم/ نه فراموشی و نه عفو/ پایدار باد مبارزه، عقب نشینی هرگز/ اتحاد و مبارزه یا گرسنگی و سركوب/ فكر روشن، قلب متحد، مشت مبارز/ مقاومت و مبارزه برای پیروزی فردا/ پرچم ما برافراشته خواهد ماند در دستان فرزندان امروز.

با شروع جنگ مالویناس در مارس ١٩٨٢ موجی از ناسیونالیسم كشور را فراگرفت. مادران از شركت در تظاهرات ”وحدت ملی“ خوداری كردند. هبه بنافینی در این باره به صراحت اعلام داشت: ”جزیره مالویناس متعلق به آرژانتین است، همینطور هم ناپدیدشدگان“ تسلیم بی قید و شرط نظامیان در مقابل دولت انگلیس زنگ خطری برای نظامیان بود. موجی از حركتهای مخالف دولت، كشور را فراگرفت. نظامیان از ترس محاكمه و مجازات كه قابل پیش بینی بود، پیشاپیش برای خود قانون عفو گذراندند. دهها هزار نفر به دعوت مادران در اعتراض به این قانون راهپیمائی كردند. نظامیان ناچار شدند به انتخابات آزاد تن دهند.

یك سال بعد، شب پیش از واگذاری قدرت به رائول آلفونسین، اولین رئیس جمهور منتخب بعد از حكومت نظامیان، مادران آخرین راهپیمائی خود را در حیات نظامیان با حمل اسامی ٣٠٠٠٠ زن و مرد ”ناپدید شده“ برگذار كردند. آلفونسین رسما از مادران میدان مایو برای شركت در مراسم تودیع ریاست جمهوری دعوت به عمل آورد. موجودیت آنها به خاطر شجاعت و پایداری‌شان چه در سطح كشور و چه در سطح بین المللی قابل انكار نبود.

مادران مرگ فرزندانشان را به رسمیت نمی‌شناسند
نظامیان، زمانی كه هنوز بر سر كار بودند، اعلام كرده بودند كه مفقودشدگان در مبارزه كشته شده‌اند و برای اثبات مدعای خود اجسادی را برای شناسائی خانواده‌هاشان از گورهای دسته جمعی بیرون كشیده بودند. چه در آن وقت و چه بعدها مادران با اعلامیه‌های خشك و خالی و نیز نبش قبرها به مقابله برخاستند و حتی از پذیرش غرامت مالی برای وابستگان خودداری ورزیدند و همچنان بر خواست بازگرداندن فرزندان‌شان به زندگی پای فشردند. از نگاه بسیاری، این كار خارج از منطق و یك لجاجت تلقی می‌شد. از جنبه روانشناسانه می‌توان گفت كه شاید تب و تاب‌های ناشی از ابهام و ناروشن بودن سرنوشت فرزندانشان و نیز عدم قبول از دست دادن آنها به مادران نیروی تحرك می‌بخشید و آنها برای حفظ موجودیت خود به این باورها نیاز داشتند. برخلاف تعدادی از خانواده‌ها كه امیدشان را از دست دادند و مرگ فرزندشان را پذیرفتند، مادران مایو هیچوقت مرگ فرزندانشان را به رسمیت نشناختند و همچنان بر خواست خویش پای فشردند. آنها نمی‌خواستند كه مسئله تنها در اشكال جنائی و آدم‌كشی خلاصه شود.

می‌خواستند كه ریشه‌های سیاسی ناپدید كردن انسان‌ها روشن شود و مسئولان آن محاكمه و مجازات شوند. آنها با هر نوع مصالحه‌ای در این راه مخالف بودند و به حركت خود ادامه دادند. آنها حتی از برگزاری مراسم یادبود و بزرگداشت برای عزیزان ناپدیدشده خودداری می‌كردند. آنها با اقدام دانشجویانی كه می‌خواستند به احترام دختر هم دانشكده‌شان، كه توسط نظامی‌ها سر به نیست شده بود، سالنی را به اسم او نام گذاری كنند، مخالفت كردند. به نظر مادران این گونه مراسم و یادبودها بی ارزش و به معنای پذیرش مرگ عزیزانشان بود. می‌گفتند ”هیچ دردی وجود ندارد كه بی ثمر بماند.“ به بیان دیگر درد اجتماعی باید ثمری برای تغییر حال و آینده داشته باشد.

در سال ١٩٨٧، دهمین سالگرد شروع حركتشان، مادران بار دیگر موجودیت و حضور خود را به نمایش گذاشتند و شدیدا به سیاست‌های كارلوس منم در آزاد كردن جنایتكاران نظامی اعتراض كردند.

مادران میدان مایو؛ نیروی مدافع حقوق بشر، برابری و صلح جهانی
امروز مادران میدان مایو حركت خود را از مسئله ناپدیدشدگان و قربانیان دیكتاتوری نظامیان فراتر برده‌اند. آنها از طریق نشریه و رادیو به انتقاد از وضع زندانها، شكنجه، بدرفتاری توسط پلیس و سانسور مطبوعات می‌پردازند و خواستار رعایت تمامی جنبه‌های حقوق بشر و اجرای عدالت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هستند. به حقوق كودكان و به سیاست‌های آموزشی توجه ویژه‌ای دارند. صلح جهانی نیز یكی دیگر از محورهای مهم توجه مادران بوده و هست.

امروز مادران مایو حضور خود را در تركیب گسترده تری به نمایش می‌گذارند. مادرانی هم كه فرزندانشان در حوادث خشونت بار به قتل رسیده‌اند مثلا در برگذاری بازی‌های فوتبال، در دیسكوتكها و یا در خدمت سربازی، خود را در حركت مادران سهیم می‌دانند. آرژانتین در زمره جوامعی قرار دارد كه در آن آمار جنایت و خشونت بسیار بالاست. تجربه نشان داده است كه در كنار فقر و بیكاری این مسئله یكی از عوارض و میراث دیكتاتوری‌ها است. در سال ١٩٩٧ انجمن مادران مایو حدود ٢٥٠٠ نفر عضو داشت. انجمن با چندین ”زیرگروه“ و گروه‌های موازی در سراسر آرژانتین نماینده دارد از جمله آنها:

- گروه ”مادربزرگها“ كه در تلاشهای مشتركشان برای جستجوی نوه‌های گم شده، كه پدر و مادرشان بدست نظامیان به قتل رسیده‌اند، دور هم جمع شده‌اند. نظامیان كودكانی را كه در زندان به دنیا آمده بودند یا هنگام دستگیری والدین شان، خردسال بودند، پنهانی به خانواده‌هائی از بین خود می‌سپردند. ”مادربزرگها“ خواستار باز گرداندن این افراد- البته در صورت تمایل خویش- به خانواده‌های واقعی شان هستند.
- سازمان خودیاری وابستگان قربانیان دیكتاتوری نظامیان.

مادران از پشتیبانی گروه‌های مختلفی برخوردارند. مثلا در مجله مادران آنها گروه‌هائی از پزشكان، روانشناسان، وكلا، هنرمندان و غیره هر كدام در حوزه تخصص خود مقاله و مطلب می‌نویسند.

تاثیر مادران آرژانتین در دیگر کشورها
تاثیر حركت مادران مایو از مرزهای آرژانتین فراتر رفته‌است. حركت آنها الگوئی شد برای مادرانی از دیگر كشورهای آمریكای لاتین مثل شیلی و اروگوئه و غیره، كه سرنوشتی مشابه داشتند. بعدها تاثیر اقدامات آنها از مرزهای آمریكای لاتین هم فراتر رفت. بیست سال بعد از شروع تجمع مادران آرژانتیتی در میدان مایو، مادران مفقود شدگان تركیه حركت مشابهی را آغاز كردند. آنها هر شنبه در زمان و مكانی معین در استانبول بر روی سنگفرش خیابان می‌نشستند و عكس فرزاندان‌شان را به دست می‌گرفتند. روی پلاكاردی كه معرف آنها برای رهگذران بود، نوشته شده بود: ما اینجا هستیم برای انسانهای مفقود شده/ ما فرزندان خود را می‌خواهیم.

در چین هم مادران كشته‌شدگان میدان تیان من گردهم آمده‌اند و تلاش می‌كنند كه دولت چین به آمار رسمی قربانیان اعتراف كند و جای دفن آنها را به خانواده‌ها اطلاع دهد. حركت دیگر كه در زمان خود تاثیر گذار بود، تجمع مادران سیاهپوش صرب علیه جنگ بود.

شبکه جهانی انجمن مادران ناپدیدشدگان
انجمن مادران ناپدیدشدگان از كشورهای مختلف با هم ارتباط دارند و شبكه‌ای را تشكیل می‌دهند. این انجمنها همراه با سازمان‌های بین‌المللی حقوق بشر خواستار تصویب كنوانسیونی از طرف سازمان ملل علیه سربه‌نیست كردن انسانها هستند و خواستار آنند كه عاملان این جنایتها در هر گوشه جهان، كه باشند، محاكمه و ‌مجازات شوند. این انجمن‌ها گردهم‌آئی‌های سالانه دارند. در یكی از این گردهم‌آئی‌ها، كه در نوامبر ٢٠٠٤ در برلین برگذار شد، آنها از دولت آلمان خواستند كه از تصویب كنوانسیون علیه ناپدید كردن انسانها حمایت كند.

Share/Save/Bookmark