رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۰ مهر ۱۳۸۵

چرا نامه آيت‌الله خمينی علنی شد؟

انتشار نامه آيت‌الله خمينی در مورد ضرورت پايان دادن به جنگ با عراق از سوی دفتر هاشمی رفسنجانی، تا کنون پی‌آمدهای گسترده‌ای داشته و شواهد امر نشان می‌دهد که اين پی‌آمدها باز هم ادامه خواهد يافت. پرسشی که در اين روزها بسيار مطرح می شود اين است که اساسا اين نامه با چه انگيزه‌هایی منتشر شده است؟

به نظر بسياری از صاحب‌نظران سياسی و دست اندرکاران رسانه‌ها، اهميت اين اقدام نه فقط مربوط به محتوای نامه آيت‌الله خمينی بلکه مربوط به انتخاب زمان انتشار آن نيز هست. در حال حاضر جمهوری اسلامی ايران با بحران تصميم‌گيری در مورد پروژه هسته‌ای و مسئله تنش برانگيز مذاکره با آمريکا روبه‌روست که اهميت آن برای نظام کمتر از تصميم در مورد سرنوشت جنگ در سال 67 نيست. از سوی ديگر فرماندهان سپاه پاسداران در زمان جنگ عهده‌دار نقش درجه اول نظامی و شخص هاشمی رفسنجانی عهده‌دار نقش درجه اول سياسی بوده‌اند. بازی کنندگان اين دو نقش اکنون در موقعيت‌هائی متفاوت در ساختار قدرت قرار دارند و افشای واقعيت های دوران جنگ بر رقابت های کنونی درون نظام و از جمله در انتخابات نزديک مجلس خبرگان می‌‌تواند موثر باشد. شايد بی‌دليل نيست که هاشمی رفسنجانی به خاطر انتشار اين نامه هم مورد انتقاد شديد و هم مورد استقبال فراوان قرار گرفته است.

گرچه آقای رفسنجانی در واکنش به انتقادات روزنامه‌های کيهان و رسالت که نامه را دارای طبقه‌بندی سری و افشای آن را به زيان نظام دانسته‌اند، گفته است که انتشار اين سند برای اولين بار نيست، اما جز نقل غير مستقيم نکاتی از اين نامه و آنهم از سوی خود او در سال 82، نشانه ای از انتشار کامل نامه در سال های گذشته به دست نيامده است. شايد منظور آقای رفسنجانی از انتشار قبلی نامه، اشاره به قرائت آن در جمع نسبتا وسيعی از مراجع و مقامات نظام در سال 67 به دستور خود آيت‌الله خمينی و برای کم‌رنگ کردن اين انتقاد باشد. هاشمی رفسنجانی چند روز قبل از انتشار نامه در يک مصاحبه اختصاصی با عنوان ناگفته‌های جنگ، به گوشه‌هائی از مسائل مهم مطرح در اين نامه اشاره کرده بود. برخی ناظران آن مصاحبه را دليل بر اطلاع وی از اهميت واکنش‌های بعدی و نوعی زمينه‌سازی برای انتشار نامه می‌دانند.

اما مهم‌ترين مسائلی که در اين نامه آمده و قبل از انتشار آن برداشت‌های متفاوتی نسبت به آن ها تبليغ می‌شد، مربوط به موقعيت نظامی ايران در سال 67 و دلايل پذيرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی است. در نامه آيت الله خمينی به صراحت و با استناد به نامه های نخست وزير و فرمانده وقت سپاه آمده است که شکست های پی در پی در جبهه ها، برتری نظامی چشم گيرحريف، ناتوانی مالی نظام در تامين تجهيزات مورد انتظار سپاه، و فروکش انگيزه و شوق مردم در رفتن به جبهه ها، پذيرش قطعنامه را ناگزير کرده است. اين در حالی است که مقامات وقت و بويژه فرماندهان سپاه، پذيرش فطعنامه را همواره ناشی از پيروزی در جنگ و به عنوان يک ابتکار سياسی و از موضع قدرت تبليغ می کرده‌اند.

طی سال‌های اخير نيز که چند بار از سوی برخی طرفداران اصلاحات در مورد ضرورت نقد دوران جنگ و اشتباهات قابل پرهيز در اين زمينه سخن رفت، واکنش تند محافظه کاران و فرماندهان سپاه برانگيخته شد. آن‌ها بويژه از طرح اين انتقاد مشخص در سطح جامعه نگرانند که ادامه جنگ پس از بازپس گرفتن خرمشهر و آمادگی عراق برای عقب‌نشينی کامل و پرداخت خسارت را يک اشتباه بزرگ می‌داند.

نکته مهم ديگر اينکه در نامه آيت‌الله خمينی به طور گذرا از اشاره فرماندهان سپاه به ضرورت تجهيز به سلاح‌های ليزری و هسته‌ای سخن رفته است، و به نظر مخالفان انتشار نامه، اين مسئله می‌تواند تاکيد جمهوری اسلامی بر استفاده صلح‌آميز از فن‌آوری هسته‌ای را در موقعيت حساس کنونی خدشه دار کند.


به اعتقاد بسياری از ناظران سياسی انتشار نامه آيت‌الله خمينی و پی‌آمدهای آن، بيش از همه سياست‌های محافل اصول‌گرا در جمهوری اسلامی را به چالش خواهد کشيد. شايد به همين دليل است که زمان انتشار نامه يک فرصت شناسی زيرکانه از سوی هاشمی رفسنجانی و مؤتلفين سياسی او تلقی شده است.

حسین علوی

Share/Save/Bookmark